اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

تأملی پیرامون نقش ذهنی - زبانی مترجم در ترجمه متن

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • مقاله: تأملی پیرامون نقش ذهنی - زبانی مترجم در ترجمه متن


    ارتباط تمدن ها، نیاز انسانها رابه آگاهی از یکدیگر بیشتر می سازد و با گسترش آگاهی و شناخت آدمی نسبت به جهان موجود و نیاز به دانستن علوم و فنون گوناگون، نیاز به ترجمه در بین جوامع بشری هرچه بیشتر آشکار می شود، به طوری که امروزه ترجمه به عنوان یکی از ابزارهای ضروری در تمام رشته های علمی و هنری مورد استفاده قرار گرفته و در بسیاری موارد نیز ترجمه آثار اندیشمندان و دانشمندان به زبانهای دیگر، موجب به وجود آمدن مکتب های فلسفی و علمی جدید شده و روشنایی فکری و پیشرفت علمی را باعث گردیده است. از این رو ترجمه را می توان یکی از رخدادهای بزرگ علمی - فرهنگی در زندگی بشر دانست که به واسطه آن دانش بشری از چارچوب زمان و مکان آزاد گشته و فراگیر شده است.

    هدف از مقاله حاضر، تأکید بر اهمیت ترجمه در عصر کنونی و تمایز بین ترجمه پویا و سلیس و ترجمه ثقیل و همچنین بررسی ماهیت فرایند ذهنی - زبانی مترجم در مرحله تعبیر و تفسیر و نهایتاً رسیدن به درک و فهم و سپس تبدیل یک متن از زبانی به زبانی دیگر است. به عقیده نگارنده، چنانچه مترجم، به درک پیام متن و تعبیر و تفسیر صحیح آن نائل نشود ، نمی تواند ترجمه ای پویا و قابل درک را ارائه نماید و در رساندن پیام، دچار اشتباه می گردد و یا حداقل متن ترجمه شده رسا نخواهد بود.

    اهمیت انتخاب موضوع مقاله از آن نظر است که در مطالعات و پژوهش هایی که تاکنون در زمینه ترجمه انجام گرفته، اکثراً به مسائلی حول محور ساختارهای زبانی پرداخته شده و کمتر به فرایندهای ذهنی مترجم در حین ترجمه و عوامل مؤثر بر فهم و درک وی برای رساندن پیام، توجه شده است.

    بحث، با طرح این سؤالات آغاز می شود که تا چه میزان یک فرد از یک رخداد به درک و فهم می رسد؟ و چگونه فهم حاصل را به دیگران منتقل می نماید؟ و سپس مقاله حول پاسخ به این سه پرسش قوام می یابد: ۱- درک و فهم مترجم از متن تا چه اندازه بر ترجمه تأثیر دارد؟ ۲- چگونه می توان از تکثر معنی و تفسیر در ترجمه اجتناب ورزید؟ ۳- آیا فرایند ذهنی مترجم در ترجمه متون تخصصی نیز تأثیر دارد؟

    در جواب به پرسش های فوق این فرضیه ها مطرح است: ۱- ترجمه فرایندی ذهنی - زبانی است، مترجم خود یک تفسیرگر محسوب می شود که ذهنیت وی، چیستی وجودی متن و همچنین پیام متن را مشخص می نماید. ۲- برای اجتناب از تکثر تعبیر و تفسیرها، پیام متن را می توان در بین لایه های متنی جست وجو نمود. ۳- نظر به اینکه رابطه چیستی متن و فرایند ذهنی مترجم چنان در هم تنیده و به هم مرتبط است به طوری که هر دو بر ترجمه متن تأثیر دارند، لذا هر دو از اهمیت یکسان در بررسی ترجمه برخوردارند. بنابراین می توان اذعان نمود چنانچه مترجمی قادر به درک متنی تخصصی به عنوان مثال مبحث مخابرات و الکترونیک نباشد و اقدام به ترجمه چنین متنی کند، حاصل کار، ترجمه ای است که فقط معادل یابی واژه در آن صورت پذیرفته و مطمئناً درک آن حتی توسط مهندسین مخابرات نیز آسان به نظر نمی رسد و ترجیحاً از متن اصلی استفاده خواهد شد. نتیجه کار انحصار علم در محدوده یک زبان خاص است که مطمئناً مطلوب متخصصین فن نیست.

    برای اثبات فرضیه ها، ابتدا به مبانی و ملاحظات نظری که به نوعی زیربنای فکری موضوع بحث است، می پردازیم. مرتبط ترین برداشت از تعبیر و تفسیر و راه رسیدن به درک و فهم پیام متن، در هرمنوتیک ارائه گردیده است. از آنجا که هرمنوتیک، هنر تأویل و تفسیر معرفی گردیده، لذا مناسبات درونی عناصر یا اجزای تشکیل دهنده ارتباطات زبانی و غیرزبانی و همخوانی میان اجزا که انسجام نامیده می شود، در هرمنوتیک مورد بررسی قرار می گیرد.

    واژه هرمنوتیک به سه معنای تلفظ، تعبیر و تفسیر، ترجمه کردن به کار می رود. این سه معنا ارتباط نزدیکی با هم دارند، به نحوی که بعضی ها در واقع تفسیر کردن را نوعی ترجمه کردن و ترجمه کردن را به نوعی بیان آن چیزی که در ذهن گوینده است می دانند. به علاوه هر ترجمه ای نیز تفسیری است که مترجم از بیان گوینده یا مؤلف دارد. به نقل از پالمر، علم هرمنوتیک نظامی است که به وسیله آن معنای عمیق تر نهفته در زیر فحوا، آشکار می شود (رک پالمر ۱۳۷۷: علم هرمنوتیک).

    هرمنوتیک جویای روند و چگونگی فهم است، یعنی می خواهد بداند که برداشتهای تازه در تفسیر متن در تمام زمینه های علمی و حتی زندگی بشری از کجا آمده اند و چه پیش شرط هایی دارند. در هرمنوتیک حتی آنچه که در ظاهر ابهامی ندارد و از آزمون وضوح و تمایز سربلند بیرون می آید، موضوع شک قرار می گیرد و آنچه که بر شک غالب می شود همان ارتباط تنگاتنگ میان اجزاست که موجب یکپارچگی ذهن مفسر در مقابل متن می شود.
    ***
    آنچه که در اینجا نیاز به توضیح دارد، رابطه بین زبان و اندیشه انسان در ارتباط با درک و فهم جهان خارج است:
    به اعتقاد ادوارد ساپیر، جهانی که در آن زندگی می کنیم تا حد زیادی به طور ناآگاهانه بر مبنای عادات زبانی گروهها بنا شده است. آرای ساپیر به کمک یکی از بهترین دانشجویان وی به نام بنجامین ورف گسترش یافت و به فرضیه ساپیر و ورف مشهور گردید (پالمر ۱۰۰ - ۹۹: ۱۳۷۴).

    براساس چنین اعتقادی ما از منظر زبان خود، به جهان و نیز زبانهای دیگر می نگریم. در چنین شرایطی دیگر مشکل معادل یابی در ترجمه منتفی است. مترجم تمامی تلاش خود را به کار می گیرد تا به کمک زبان خواننده اش، جهان نویسنده را نشان دهد (صفوی ۸۷: ۱۳۸۰ب).

    همچنین طی بررسی های به عمل آمده در دهه اخیر، دو دیدگاه متفاوت نسبت به رابطه بین زبان و اندیشه پدیدار شده است: طبق ادعای پینکر شواهدی دال بر اندیشه ای بدون زبان وجود دارد. براین اساس زبان و اندیشه دو پدیده مستقل از یکدیگرند. از طرفی فودور زبان اندیشه را معرفی می نماید و این زبان را نظام محاسباتی درون ذهنی می داند که از زبان ارتباطی، متفاوت است. پیروان این دیدگاه معتقدند که وقتی ما سخن می گوییم، مطالب را از زبان اندیشه به زبانی مثل فارسی، انگلیسی یا هر زبان دیگر ترجمه می کنیم. براین اساس می توان تصور کرد که زبان اندیشه احتمالاً باید جهانی باشد، یعنی براساس دیدگاه فودور در ذهن تمامی انسانها چیزی مشابه باشد (صفوی ۸۸: ۱۳۸۰ب).

    بنابراین طبق نظریه دوم، زبان تنها کلیتی از مفاهیم ذهنی آدمی را نشان می دهد و آنچه انسان در ذهن دارد از طریق زبان به طور کامل قابل بیان نیست. کلود لویی استروس دانشمند انسان شناس، نیز از ساختار فیزیکی ناخودآگاه چیزها و انجام شناسی ناآگاه ذهن یاد می کند که در پس نهادهای اجتماعی ساخته انسان نهفته اند. ناخودآگاه، اصول ساختاری بنیادینی است که بر زبان حاکم است. به اعتقاد وی زبان نیز همچون خرد انسانی است، خردمندی خود را داراست و ما از آن چیزی نمی دانیم (احمدی ۱۸۵: ۱۳۸۰).

    ریشه گفته های فوق الذکر را در کارهای زبان شناس سوییسی فردینان دوسوسور می توان یافت. وی زبان را به عنوان ساختاری نهایی معرفی نمود که از اشکال تحقق خود یعنی گفتار جداست و انواع گفتار و سخن در این نظام یا ساختار اصلی جای دارد.

    آنچه از نظر سوسور مهم جلوه می کند مناسبات، تفاوت ها و تقابل هاست که به نشانه های متفاوت شکل و معنا می دهند. نکته مهم در زبان، آن نظامی است که مجموعه ای از عناصر صوری را با هم مرتبط می کند و امکان می دهد که از راه همنشینی عناصر، عبارتهای معنادار و درست شکل گیرند و با جانشینی واژه ها براساس ساختار دستوری، جمله هایی با معنای تازه ساخته شوند. در سالهای اخیر، پیشرفتهایی در نظریه ترجمه صورت گرفته است. تا قبل از رومن یاکوبسن، موضوع تمایز نظری میان ترجمه صوری (ترجمه ای که انسجام صوری با اصل را رعایت می کند) و ترجمه آزاد (ترجمه ای که برای بازسازی منظور متن اصلی به لحاظ صوری نوآوری می کند) بحث محافل تحلیلگران ترجمه بود. نظریه های نوین ترجمه، همچون نظریه های ادبی رایج، با عصر رواج نظریه ساختارگرایی آغاز شد.

    رومن یاکوبسن حوزه ترجمه را به سه بخش تقسیم می کند: ترجمه درون زبانی، که نشاندن نشانه های یک زبان به جای نشانه های دیگری از همان زبان است. ترجمه بین زبانی، که عبارت است از تعبیر نشانه های یک زبان و تبدیل آن به نشانه های زبانی دیگر (ترجمه به معنای خاص) و ترجمه بین نشانه ای یا نشان گشت که در آن نشانه های یک زبان به نشانه های نظامی غیرزبانی منتقل می شود، (برای مثال از زبان به نقاشی یا موسیقی). هر یک از این بخش ها یکدیگر را تقویت می کنند و چنانچه این تعریف را بپذیریم، خیلی راحت می توان دید که چگونه نظریه ترجمه به سرعت شخص را در شبکه بین نشانه ای زبان و فرهنگ فرومی برد. شبکه ای سراسری که در تمام رشته ها و گفتمان ها دخیل است (گنتزلر۸ : ۱۳۸۰).

    در بحث حاضر بیشتر با تعریف دوم یاکوبسن از ترجمه سروکار خواهیم داشت که همان ترجمه بین زبانی است. البته سعی بر آن داریم که نشان دهیم براساس ارتباط بین تعبیر و تفسیر متن و ترجمه، جداسازی تعاریف فوق امکانپذیر نیست.

    از رویکردهای پرطرفدار ترجمه که در اواسط دهه شصت پدید آمدند می توان کارگاه ترجمه آمریکایی، علم ترجمه، مطالعات ترجمه اولیه، نظریه نظام چندگانه و مطالعات ترجمه و ساخت شکنی را نام برد (گنتزلر ۸ : ۱۳۸۰). با اینکه این نظریه ها رویکردهای متفاوتی دارند، چهارچوبی مفهومی همه آنها را یکپارچه می کند. تمام نظریه های ترجمه تاکنون به طور قاطع متن اصلی را از متن ترجمه متمایز کرده اند ، تمایزی که تعیین کننده ادعاهای بعدی در باره ماهیت ترجمه است.

    همه نظریه های ترجمه که تاعصر حاضر معرفی شده اند مبتنی بر مفهومی از تعادل اند: تجربه زیبایی شناختی یکسان، معادل زبانی ساختاری و پویا، تطابق از لحاظ نقش سبکی یا همبستگی صوری مشابه که پذیرش اجتماعی در فرهنگ مقصد آن را تعیین می کند.

    براساس دیدگاههای جدید پیرامون ترجمه، فرایند عقلانی استخراج معنا و تنظیم و ارائه مجدد آن به زبان دیگر، در همه زبانها مشابه است ، چرا که فرایند مورد بحث تفاوتی با عملکرد خود زبان ندارد (دلیل۱۳۸۱:۱۰). بنابراین در یک فرایند خلاق، امکان انتقال علایم بدون تجزیه وتحلیل اولیه اطلاعاتی که حاوی آنها هستند وهمچنین استفاده از اطلاعات تکمیلی موردنیاز برای تفسیر درست آنها امکان پذیر نیست. چنین دیدگاهی به نظریه نشانه شناختی منجر می گردد و نظریه فوق افق نوینی در مورد برخی از جنبه های ترجمه ، فراروی می گشاید.

    زبان در چارچوب دانشی قابل بررسی است که به مطالعه نشانه ها در حیات اجتماعی بشر می پردازد. هدف نشانه شناسی، شناخت کارکرد ذهن انسان در فهم و درک و همچنین ارسال و دریافت پیام است. در واقع از این رشته علمی برای دریافت معنی و یافتن انسجام مفهومی بین نشانه ها و منطق نهفته در پشت هر نشانه استفاده می گردد. یک نشانه زبانی ، ارتباط بین یک شیء و یک اسم نیست، بلکه ارتباطی است بین یک مفهوم و یک الگوی صوتی. این ارتباط چنان برقرار می شود که انسجام بین مفاهیم را سبب می شود.

    روانشناسان و زبان شناسان شناختی رویکردی تجربی تر نسبت به معنی دارند و تأکیدشان براین است که چنین نیست که گفتمان در خود واجد معنی باشد، بلکه معنی چیزی است که به وسیله کاربران زبان به گفتمان نسبت داده می شود. فرایند نسبت دادن معنا را ما تحت عنوان اصطلاحاتی چون فهم، درک مطلب، یا تفسیر می شناسیم. دراین صورت،معنا عمدتاً به ذهن کاربران زبان مربوط می شود. همچنین در چنین رویکرد روان شناختی ای نسبت به معنا،مفهوم اطلاع مورد استفاده قرار می گیرد.

    کاربران زبان با استفاده از دانسته های قبلی خود، حقایق ناگفته را از متن استخراج می کنند. این توانایی را زمینه قبلی می نامند. تعبیراتی را که ما از متن می سازیم به مراتب بیش از آنچه که در واژه های یک صفحه می خوانیم است. به این معنی که در واقع ما براساس انتظارات خود از آنچه که معمولاً پیش می آید مفهومی را از متن خلق می کنیم. شماری از محققان سعی کرده اند که با استفاده از مفهوم تصورات یا طرح واره این پدیده را توصیف نمایند. طرح واره ها به عنوان ساختهای دانش سنتی در نظر گرفته شده است که در حافظه قرار دارند و تحت شرایط مختلف در تعبیر ما از آنچه تجربه می کنیم تقویت می شوند. چگونگی برقراری ارتباط ما، از طریق زبان مبتنی بر دانش قبلی وسیعی ، نه تنها از زبان بلکه از موقعیت است.

    از سوی دیگر توجه به این نکته نیز جالب توجه است که تولیدکننده هرگفته یا نوشته ای ، در جریان رساندن پیام به مخاطب، حقایقی را مسلم فرض می کند و در نتیجه اشاره ای به آن نمی نماید. هر دستگاه اطلاع رسانی، بخصوص زبان، دارای چنین ماهیتی است. اگر چنین نبود و از این پدیده در جریان ارتباط استفاده نمی شد، زبان دچار چنان اطنابی می گردید که ارتباط را مختل می ساخت. (صلح جو ۱۳۸۱:۱۱).

    به عبارت کلی تر، سخنگویان بطور مداوم پیامهای زبانی خود را براساس پیش فرضهایی که شنوندگانشان در مورد آنها مسبوق به سابقه هستند طرح ریزی می نمایند. این مطلب بدان معناست که توافقی ضمنی بین کاربران زبان وجود دارد و در حقیقت اطلاعات داده نشده از طریق استنتاجی طبیعی از اطلاعات داده شده به دست می آید. از این رو متون تخصصی در بین کاربران آن متون به دلیل پیش فرضهای ذهنی آنان قابل درک است و برگردان آن از زبانی به زبان دیگر منوط به فهم و درک صحیح مترجم از متن موردنظر است، نه فقط برگردان واژگان درون متن.

    کاربران زبان درجریان فهم متن، به تدریج نه تنها بازنمودهایی از متن و سپس زمینه می سازند بلکه همچنین بازنمودهایی در چارچوب آنچه که گفتمان در باره آنهاست، ایجاد می نمایند. در نتیجه آنچه ما به طور معمول از یک متن به خاطر می آوریم، دقیقاً همان لغات یا معناها یا کنشهای آنها نیست، بلکه یک مدل و بازنمود طرح گونه باورهای ذهنی ما، یعنی برقراری انسجام مفهومی و معنایی درباره یک رخداد یا یک موقعیت است.

    از آنچه که تاکنون به اختصار بیان گردید، چنین می توان نتیجه گرفت که ترجمه فرایندی ذهنی - زبانی است که طی این فرایند ، آنچه که مترجم از اثر مبدأ دریافت می کند، در ذهن تجزیه و تحلیل می گردد و سپس تعبیر و تفسیر و درک می شود. دراین روند، عوامل متعدد زبانی و غیرزبانی از جمله حداقل چهار فراعامل مؤثر در تفسیر یعنی متن، پیش فهم یا همان ذهنیت تفسیرگر، بافت موقعیتی زمانی و مکانی و رابطه متقابل بین مؤلف که همان تولید کننده است و تفسیرگر که مترجم و دریافت کننده است ، موجب فهم مطلب می شود. تشخیص انسجام معنایی و مفهومی و نتیجتاً درک متن است که مترجم را قادر می سازد اطلاعات را از متن استنباط و استخراج کند و معنا و مفهوم موردنظر را برای انتقال، مشخص و معین نماید. مترجم باید این توانایی را داشته باشد که هم زبان و هم حقایق را بفهمد و درک کند. هرمتنی ، مظهر تفکر و تصور است و بنابراین پیش از آن که بتوان آن را به زبان دیگری مجدداً بازگو نمود، باید تعبیر و تفسیرش کرد، یعنی باید متن فهمیده شود.

    متن که اصلی ترین عامل در ترجمه است، ممکن است در یک کنش ارتباطی، برای مخاطبان خود، بافتهای متفاوتی ایجاد کند و بنابراین دارای تفاسیر متفاوت گردد. حتی ممکن است برای مخاطبی قابل تعبیر و برای دیگری عجیب جلوه کند. به این تعبیر، هرلایه متنی می تواند برای لایه های متنی مجاور خود، متن همنشین و یا بافت محسوب شود. بافت نیز رابطه ای است که بین لایه های متنی در درون و بیرون از زبان برقرار است. از این رو انسجام درون متن، از روابط تنگاتنگ و درهم تنیده متن و بافت و یا متنهای هم جوار حاصل می شود. بنابراین لازم است که به دنبال الگویی باشیم که بتواند تبیین جامعی از تمامی ابعاد ساختاری و معنایی و کاربردی متن را به دست دهد.

    توجه به ترجمه از این رویکرد، ما رابه لایه های زیرین و تاحدودی پیچیده این فرایند و چگونگی دستیابی به روندی یکسان برای منسجم نمودن اجزای متنی، رهنمون می سازد و می تواند در رسیدن به یک نظریه جامع در ترجمه بینجامد. یک نظریه ترجمه باید آن چنان جامع باشد که بتواند هم فرایند ترجمه را و هم فراورده و حاصل ترجمه را شرح دهد. در حال حاضر نظریات ترجمه اگرچه متحول گردیده اند، اما غالباً به سطح روساختی و عوامل بیرون از ذهن گرایش دارند. شناخت عملکرد ذهن در فرایند ترجمه می تواند منجر به روشهای مدون و کارآمدتری در آموزش ترجمه و تربیت مترجمان گردد.

    از سوی دیگر، یافته های پژوهش پیرامون فرایند تعبیر و تفسیر می تواند در هر رشته علمی به کار گرفته شود، زیرا همیشه بشر درگیر تفسیر پیچیدگی های معنایی و در پی ایجاد انسجام بین دریافتهای خود از جهان خارج است . تفسیر شاید اصلی ترین فعل تفکر انسان است. به نظر پالمر فهم و تفسیر جهات بنیادی هستی انسان هستند و فهم، اساس هر تفسیر است و تفسیر یعنی صراحت بخشیدن به فهم. بنابراین بررسی فرایند تفسیر می تواند در حوزه های علمی و هر مبحثی که در آن نیاز به فعال نمودن ذهن و نیاز به فهم باشد، به کار رود.

    مژگان صبری

    برگرفته از: روزنامه ایران

    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile
صبر کنید ..
X