اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

شازده کوچولو کتاب قرن

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • شازده کوچولو کتاب قرن



    آنچه از رعنایی جان «سنت اگزوپری»- این انسان شگفت انگیز- به جای ماند، ردپای فرشتگان است بر سپیدی كاغذ! (لئون پل نارگ)

    «شازده كوچولو» اثر درخشان و بی همتای سنت اگزوپری، تاكنون به بیش از صد زبان و در بعضی از زبان ها چندین بار، ترجمه شده و پرخواننده ترین كتاب در سراسر جهان است. برطبق یك نظرسنجی كه در سال ۱۹۹۹ در فرانسه به عمل آمد و در روزنامه «پاریزین» به چاپ رسید، این كتاب محبوب ترین كتاب مردم در قرن بیستم بوده و ازاین رو «كتاب قرن» نام گرفته است.

    در ايران، اولين كسي كه شازده كوچولو را به فارسي ترجمه كرد، زنده ياد محمد قاضي بود. نخستين چاپ ترجمه قاضي به سال ۱۳۳۳، از سوي «كتابخانه ايران» منتشر شد.
    قاضي در معرفي نويسنده و اثرش مي نويسد: «اگزوپري نويسنده اي است انسان دوست، نازك خيال، با ذوق و توانا. شيوه نگارشش بسيار ساده و شيرين و روان و سهل و ممتنع است. مطالب ژرف فلسفي را در قالب عبارت هاي بسيار ساده و كوتاه و تقريباً بچه گانه چنان استادانه مي ريزد كه فلسفه دوست داشتن و عواطف انساني در خلال سطرهای آن به ساده ترين و در عين حال عميق ترين شكل تجزيه و تحليل شده. شازده كوچولو شعری است منثور و نثری است شاعرانه. ترجمه قاضی بارها و بارها در دومين، سومين، چهارمين و... از سوی انتشارات اميركبير تجديد چاپ شد.

    *****

    در ۱۹۴۳ شاهكار سنت‌اگزوپری به نام شازده كوچولو Le Petit Prince انتشار یافت كه حوادث شگفت‌آنگیز آن با نكته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده كوچولو یكی از مهم‌ترین آثار اگزوپری به شمار می‌رود كه در قرن اخیر سوّمین كتاب پرخواننده جهان است.

    این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته كه در دل شن‌های صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است.

    خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل آفریقا وا می‌دارد و از میان هزاران ساكن منطقه؛ پسربچه‌ای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه می‌كند. پسربچه‌ای كه اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسش‌هایی را مطرح می‌كند كه خود موضوع داستان قرار می‌گیرد.

    شازده كوچولو از كتاب‌های كم‌نظیر برای كودكان و شاهكاری جاویدان است كه در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته است. او این كتاب را در سال ۱۹۴۰ در نیویورك نوشته است.

    او در این اثر خیال انگیز و زیبایش كه فلسفه دوست داشتن و عواطف انسانی در خلال سطرهای آن به ساده‌ترین و در عین حال ژرف‌ترین شكل تجزیه و تحلیل شده و نویسنده در سرتاسر كتاب كسانی را كه با غوطه ور شدن و دلبستن به مادّیات و پایبند بودن به تعصّب‌ها و خودخواهی‌ها و اندیشه‌های خرافی بی‌جا از راستی و پاكی و خوی انسانی به دور افتاده‌اند، زیر نام آدم بزرگ‌ها مسخره كرده است.


    كتاب شازده كوچولو با ترجمه ی احمد شاملو
    كتاب شازده كوچولو با ترجمه ی محمد قاضی

    دانلود کتاب و کتاب صوتی شازده کوچولو به زبان انگلیسی (بازخوانی شده بصورت تیمی، به همراه موسیقی بسیار زیبا و کیفیت عالی!)
    .
    ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 06-29-2010, 04:33 PM
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile

  • #2
    نشست بررسی کتاب "شازده کوچولو"



    خبرگزاری میراث فرهنگی _ کتاب_ نشست بررسی کتاب "شازده کوچولو" اثر "آنتوان دو سنت اگزو پری" با حضور "ابوالحسن نجفی" مترجم ، "بهمن نامور مطلق" پژوهشگر و دبیر فرهنگستان هنر ، "سیما وزیر نیا" نویسنده و پژوهشگر در حوزه ادبیات ، "شهرام اقبال زاده" نویسنده و عضو انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان و جمعی از علاقه مندان در شهر کتاب برگزار شد.

    در این نشست "شهرام اقبال زاده" به شمار و کیفیت ترجمه هایی که از کتاب شازده کوچولو در ایران منتشر شده، اشاره کرد و گفت:« ظاهراً در ایران تنها کافی است کسی به یک زبان خارجی آشنا باشد تا از سر تفنن و یا دستیابی به نام، کتابی را ترجمه کند. در این زمینه دیوار ادبیات کودک و نوجوان از همه کوتاهتر است.»

    او انتخاب سیاق مناسب را برای ترجمه ضروری دانست و افزود:« مترجم، همزمان با کشف سبک نویسنده باید دو اصل محوری را رعایت کند؛ اول، محور جانشینی یعنی محوری که در آن واژگان در زنجیره ای نوشتاری جایگزین همدیگر می شوند. دوم، محور همنشینی یعنی محوری که در آن عناصر واژگانی با نظمی خاص کنار یکدیگر قرار می گیرند.»

    "اقبال زاده " گفت : « کتاب "شازده کوچولو" تاکنون 16 بار به فارسی ترجمه شده است.»


    "بهمن نامور مطلق" که عنوان تز دکتریش "خیال پردازی عرفانی نزد مولانا و اگزوپری" است در سخنانی با اشاره به زندگی سنت اگزوپری گفت:« او در دسته بندی های سیاسی قرار نمی گرفت ؛ نه مارشال دوگل را به عنوان نماینده فرانسه می پذیرفت و نه پتن را یک خائن می دانست. به همین سبب برخی او را یک فاشیست نامیده اند. تنها خوشبختی او به قول خودش، داشتن یک مادر فداکار و شغل خلبانی اش بود. او خود را بسیار متعلق به دوران کودکی می داند و معتقد است که پس از گذشت این دوران دیگر زندگی نکرده است.»

    نامور مطلق به چگونگی شکل گیری کتاب شازده کوچولو اشاره کرد و گفت:« سنت اگزوپری در نوشتن این کتاب از کتاب های دیگری متاثر بوده است از جمله "بابی شوپ؛ پسر کوچک" نوشته "کریستین دورام" و نیز "شنل قرمزی". موضوع کتاب اگزوپری، دور باطل است و نقش تصویر در این کتاب بسیار اساسی است. به این دلیل که نویسنده و نقاش این کتاب یک نفر است و اینکه نقاشی و کلام با یکدیگر در ارتباط هستند.»

    او با اشاره به وجه نمادین شازده کوچولو گفت:« شازده کوچولو از برجسته ترین آثار نمادین محسوب می شود و زبان نمادین کتاب موجب می شود که اثر از لایه های نمادین و به صورت های متعدد و توسط مخاطب باز آفرینی شود. در واقع اثر اجازه می دهد که مخاطب فعال باشد و برداشت آزاد خود را از آن داشته باشد.»

    "نامور مطلق" کتاب شازده کوچولو را دارای رویکردی اسطوره ای دانست و افزود:« این کتاب به چند دلیل دارای رویکرد اسطوه ای است. نخست به این دلیل که مسائل هستی شناسی را مورد بررسی قرار می دهد، دوم به دلیل اینکه دارای ابعاد کیهان شناختی است و سوم به این دلیل که نویسنده در فضایی نامتعین و ناگوار در جستجوی امر شخصی است.»

    این پژوهشگر گفت:« علیرغم آنکه ترجمه های زیادی از شازده کوچولو در ایران شده است، توجه کافی از سوی منتقدین و پژوهشگران دانشگاهی به مضمون آن نشده است و همگان کتاب را کتاب کودک می دانند و به همین دلیل آن را جدی نگرفته اند. می توان گفت این کتاب دارای روساختی کودکانه و زیر ساختی بزرگسالانه است.»

    او "سنت اگزوپری" را متاثر از "نیچه" و "پاسکال" دانست و افزود:« او در جستجوی معنای واقعی برای زندگی است و به معناهای روزمره دلخوش نیست.»


    "سیما وزیرنیا " نیز در سخنانی درباره علت استقبال بیش از حد از کتاب شازده کوچولو در جهان گفت:« مخاطبان این کتاب عناصر تخیلی داستان را باور می کنند به این دلیل که کتاب برای مخاطب دارای حس مشترک روانی است و دربردارنده تناقضات بزرگ روح بشری است همانگونه که امبرتو اکو، نشانه شناس ایتالیایی در تحلیل داستان های جیمز باند می گوید درونمایه های این گونه از داستان ها تضاد و تناقض است. در باره شازده کوچولو نیز می توان گفت که درونمایه این کتاب تناقض است که می توان آن را به کشش میان مرگ و زندگی توصیف کرد. برای تحلیل این کتاب نیازمند یک تحلیل بینامتنی و نیز تحلیل زندگینامه ای هستیم چرا که اثر ادبی ارتباط مستقیم با روان کسی دارد که آن را تولید کرده است.»

    او افزود:« نویسنده شازده کوچولو می خواهد بگوید که آدم ها تنها هستند. آنها همه چیز را در فروشگاه می خرند و چون در فروشگاه دوستی نمی فروشند آد مها به شدت احساس تنهایی می کنند. او یک روانشناس بود البته به معنایی که کسانی مانند داستایوفسکی، مارگریت دوراس و جیمز جویس روانشناس بودند. سنت اگزوپری تحلیل گر کودک درون انسان است.

    نمادهای درون کتاب نمادهایی کهن الگوی اند ( اصطلاحی که یونگ به کار می برد ). چیزهایی مانند گل سرخ (نماد تمامیت روان و نیزعشق)، درخت بائو باب(که خود درخت نماد زندگی و بائو باب نماد مرگ است )، چاه آب، مار، قطار ، روباه و نمادهای دیگر.»

    "وزیر نیا" گفت:« عشقی که درونمایه کار شازده کوچولو است عشقی است متعالی و بانزاکت (واژه ای که ژاک لاکان برای آن به کار می برد) و کتاب به خاطر وجود این نوع از عشق و نیز پارادوکسهای موجود در آن توام با نوعی وجد است.»


    "ابوالحسن نجفی" یکی از مترجمان کتاب شازده کوچولو در ایران نیز در سخنانی به اهمیت این کتاب در جهان اشاره کرد و گفت:« این کتاب تاکنون به بیش از 160 زبان ترجمه شده و هرسال یک میلیون نسخه از این کتاب به فروش می رود و تاکنون بیش از 500 بار تجدید چاپ شده است. در سال 2005 این کتاب به زبان توگال که زبان یکی از اقوام سرخ پوست آمریکای جنوبی است ترجمه شد که پس از انجیل دومین کتاب ترجمه شده به این زبان بود.»

    "نجفی" به وظایف مترجم در ترجمه یک متن ادبی و بررسی ترجمه هایی که از شازده کوچولو توسط "محمد قاضی" و "احمد شاملو" شده ، پرداخت و گفت:« یکی از وظایف مترجم یک متن ادبی این است که مرتبه زبان مبدا را تشخیص دهد و در ترجمه به زبان مقصد سبک نویسنده را لحاظ کند. مثلاً محمد قاضی در ترجمه ای که از شازده کوچولو در سال 1333 کرده است، آن را کتابی فلسفی ارزیابی کرده و به همین دلیل نیز این کتاب را به سبکی ادیبانه ترجمه کرده است. این مترجم خود پس از اینکه درمی یابد کتاب با این ترجمه مورد استقبال خوانندگان قرار نگرفته است در ترجمه دیگری که از این کتاب می کند، معترف می شود که ترجمه نخستش خوب نیست.»

    این مترجم با انتقاد از ترجمه ای که "شاملو" از کتاب شازده کوچولو کرده گفت:« شاملو، کتاب را نخستین بار با نام مسافر کوچولو ترجمه می کند و در مقدمه ای که بر کتاب آورده، مدعی می شود که پرنس به معنای شاهزاده نیست و دلیلی نیز برای این مدعای خود نمی آورد . علاوه براین ما در نیمی از این کتاب شخصیت اصلی کتاب را با نام مسافر کوچولو و در نیم دیگر او را با نام امیر می شناسیم. او در تحریر دوم، مقدمه اش را حذف می کند و در تحریر سوم کتاب را با نام شازده کوچولو یک بار دیگر ترجمه می کند.»

    او افزود:« شاملو از زبان عامیانه برای ترجمه شازده کوچولو استفاده می کند در حالی که زبان اصل کتاب زبان معیار است که رنگ شاعرانه دارد. علاوه براینکه او نتوانسته لحن مناسب را برای ترجمه این کتاب به کار بگیرد، غلط های زیادی نیز در این ترجمه وجود دارد. با اینکه شاملو را بزرگترین شاعر معاصر ایران می دانم اما معتقدم او شازده کوچولو را خوب ترجمه نکرده است و اساساً مترجم خوبی نیست و ترجمه هایش بد است.»

    این مترجم همچنین با انتقاد شدید از وضعیت ترجمه و وجود سرقت ادبی و ترجمه ای در ایران گفت:« شاید راه حل گریز از فاجعه ترجمه در ایران پیوستن به قانون کپی رایت باشد. البته خود همین راه حل نیز مشکلاتی در پی دارد از جمله اینکه ناشر برای ترجمه یک اثر ادبی به دنبال ارزانترین مترجم می گردد و طوری می شود که مترجمان خوب جرات نمی کنند به سراغ ترجمه آن بروند.»

    کمال صادقی
    منبع: chn.ir
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile

    نظر


    • #3
      گزين گويه ها يی از كتاب شازده كوچولو

      حسن هاشمی میناباد

      بسیاری از آدم بزرگها و بچه كوچكها یا كتاب شازده كوچولو آنتوان دوسنت اگزوپری را خوانده یا كارتون آن را دیده اند.اگر این كتاب و كارتونش را یك بار بخوانیم و ببینیم كافی نیست؛ بلكه آن را باید بارها خواند و بارها دید. بیخود نیست كه شازده كوچولو كتاب بالینی ادیب بزرگ وكتابدوستی شهیر و مترجمی توانا چون سعید نفیسی بوده است.«شازده كوچولو...تاكنون به بیش از صد زبان و در بعضی از زبانها چندین بار ترجمه شده و پس از انجیل پر خواننده ترین كتاب در سراسر جهان بوده است ...شازده كوچولو محبوب ترین كتاب مردم در قرن بیستم بوده و از این رو «كتاب قرن» [بیستم] نام گرفته است.» (از پشت جلد شازده كوچولو، ترجمه ابوالحسن نجفی)




      “It is only with the heart that one can see rightly. What is essential is invisible to the eye.”
      فقط با چشم دل می توان خوب دید. اصل چیزها از چشم سر پنهان است.


      نگارنده این كتاب را در نوجوانی خوانده و در «جوانی» كارتون آن را دیده است.اما وقتی كه در چهل و سه سالگی این كتاب را به دست گرفت، در همان مرحله اول دو بار ترجمه فارسی آن به قلم شیوای ابوالحسن نجفی را خواند و كل كتاب را با ترجمه انگلیسی آن از ایرن تستوفری (
      Irene Testot-Ferry) مقابله كرد تا هم این كتاب را با دقت خوانده باشد و هم از استاد نجفی درس ترجمه عملی فرا گرفته باشد.نگارنده شازده كوچولو را یك بار هم مرور كرد تا گزین گویه ها و كلمات قصارش را استخراج كرده باشد.

      این «كتاب قرن» گزین گویه ها و كلمات قصار ارزشمند و عمیقی دارد كه بعضاً در كتاب های گفته ها و اقوال مشهور نقل شده است.در اینجا تمام گفته های نغز آنتوان دوسنت اگزوپری را از ترجمه ابوالحسن نجفی (انتشارات نیلوفر۱۳۸۲،) استخراج كرده ایم. در مواردی جمله ها را پس و پیش كردیم، زمان و شخص و شمار فعل را عوض كردیم و عباراتی از متن به كلمات قصار انتخابی افزودیم تا قالب گزین گویه پیدا كند.

      - كمتر آدم بزرگی این را به یاد می آورد كه اول بچه بوده.

      - كسی كه راهش را بگیرد و برود زیاد دور نمی رود.

      - آدم بزرگ ها عدد و رقم دوست دارند. آدم بزرگها این جورند دیگر.

      - بچه ها باید نسبت به آدم بزرگ ها خیلی گذشت داشته باشند.

      - ولی ما {بچه كوچك ها }كه معنی زندگی را می فهمیم البته به شماره ها می خندیم.

      - همه مردم از نعمت دوست برخوردار نبوده اند.

      - چه رازآمیز است عالم اشك.

      - حق این است كه كردار بسنجیم نه گفتار را.

      - حق این است كه پشت نیرنگ های كوچك آدم ها پی به محبتشان ببریم.

      - دنیا برای شاهان بسیار ساده شده است و آنها همه مردم را رعیت خود می دانند.

      - باید از هر كس كاری را خواست كه از او برمی آید.

      - قدرت بیش از هر چیز متكی به عقل است.

      - محاكمه كردن خود بسیار مشكلتر از محاكمه كردن دیگری است. اگر بتوانی درباره خودت درست حكم كنی معلوم می شود كه حكیم { = دانای } واقعی هستی.

      - این آدم بزرگ ها واقعاً كه چقدر عجیب و غریب و غیر عادی اند.

      - در نظر خود پسندان، دیگر مردم همه از ارادتمندان ایشان اند.

      - خود پسندان فقط صدای تحسین را می شنوند.

      - آدم بزرگ ها جدی اند، حوصله حرف های یاوه را ندارند.

      - هر كس ممكن است كه در عین حال هم وفادار به دستور و كار باشد و هم تنبل.

      - كسی كه به چیز دیگری غیر از وجود خودش مشغول است تنها كسی است كه مضحك نیست.

      - كسی كه می خواهد خوشمزگی كند گاهی مختصر دروغی هم می گوید.

      - آیا ستاره ها برای این روشنند كه هر كس بتواند روزی ستاره خودش را پیدا كند؟

      - آدم پیش آدم ها هم احساس تنهایی می كند.

      - آدم ها ریشه ندارند و به دردسر می افتند. باد آنها را با خودش به این طرف و آن طرف می برد.

      - ساكنان زمین از قوه تخیل محرومند. آنچه می شنوند تكرار می كنند.

      - اهلی كردن یعنی پیوند بستن. اگر تو مرا اهلی كنی هر دو به هم احتیاج خواهیم داشت. تو برای من یگانه جهان خواهی شد و من برای تو یگانه جهان خواهم شد.

      - هیچ چیز كامل نیست.

      - اگر تو مرا اهلی كنی و با من پیوند ببندی، زندگی ام چنان روشن خواهد شد كه انگار نور آفتاب بر آن تابیده است. صدای پای تو برایم مثل نغمه موسیقی خواهد بود. گندمزارها چیزی به یاد من نمی آورند. ولی تو موهای طلایی داری. پس وقتی اهلی ام كنی و با من پیوند ببندی معجزه می شود! گندم كه طلایی رنگ است یاد تو را برایم زنده می كند و من زمزمه باد را در گندمزارها دوست خواهم داشت.

      - فقط چیزهایی را كه اهلی كنی و با آنها پیوند ببندی می توانی بشناسی.

      - آدم بزرگ ها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. همه چیزها را ساخته و آماده می خرند. ولی چون كسی نیست كه دوست بفروشد آدم ها دیگر دوستی ندارند.

      - زبان سرچشمه سوء تفاهم هاست.

      - در صورتی كه اهلی ام كنی و با من عهد و پیمان ببندی، اگر در ساعت چهار بعد از ظهر بیایی، من از ساعت سه بعد از ظهر حس می كنم كه خوشبختم. هر چه ساعت پیشتر می رود، خوشبختیم بیشتر می شود. در ساعت چهار به هیجان می آیم و نگران می شوم و آن وقت قدر خوشبختی را می فهمم.

      - آدم بزرگ ها این حقیقت را فراموش كرده اند كه همان مقدار وقتی كه برای گلت صرف كرده ای باعث ارزش و اهمیت گلت شده است. انسان مسئول همیشگی آن گل می شود.

      - آدم هیچ وقت آن جایی كه هست راضی نیست.

      - چه خوب است كه آدم، حتی در دم مرگ، دوستی داشته باشد.

      - چیزی كه مایه زیبایی خانه و صحرا و ستاره است از چشم سر پنهان است.

      - چراغ را باید محافظت كرد: چه بسا اندك بادی آن را خاموش كند.

      - آدمها آنچه را می جویند نمی یابند و با این همه آنچه به دنبالش می گردند بسا كه در یك گل یا در اندكی آب یافت شود.

      - چشم نابیناست. با دل باید جست وجو كرد.

      - اگر كسی به سؤالی جواب ندهد، ولی سرخ شود این خود به معنی جواب مثبت است.

      - آنچه مهم است با چشم دیده نمی شود.

      - این تن آدم مثل یك پوسته كهنه دور انداختنی است. پوسته های كهنه دور افتاده كه غصه ندارند.


      منبع: روزنامه ایران
      ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 04-13-2011, 03:53 AM
      گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
      اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


      Webitsa.com
      Linkedin Profile

      نظر

      صبر کنید ..
      X