اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

دکتر حسین ملانظر

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • دکتر حسین ملانظر



    دکتر حسین ملانظر

    ۱۳۳۵

    تحصیلات

    • دیپلم ریاضی، دبیرستان بزرگمهر و دبیرستان مروی تهران، ١۳۵۴–١۳۴٨
    • كارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تهران، ١۳۵٨–١۳۵۴
    • كارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه تربیت مدرس، ١۳٦٩–١۳٦٦
    • دكترای تخصصی مطالعات ترجمه، دانشگاه واریك، انگلستان، ١۳٨٠–١۳۷۵


    عناوین پایان نامه کارشناسی ارشد و رساله دکترا
    • The Role of Collocation in Translationese, MA Thesis, University of Tarbiat Modaress, ۱۹۹۰
    • Naturalness in the Translation of Novels from English into Persian. University of Warwick, UK, ۲۰۰۱.


    مشاغل اجرايی و علمی
    • كارشناس مترجم اداره كل مطبوعات و رسانه های خارجی، ١۳٦٦–١۳٦١
    • كارشناس روابط بین الملل دانشگاه تهران، ١۳٦٩–١۳٦٦
    • عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، ١۳۷۴–١۳۷0
    • عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، از ١۳۷۴
    • صاحب امتياز و مدیر مسئول مجله علمی پژوهشی مطالعات ترجمه، از تاریخ ١۳٨١
    • مدیر گروه ترجمه سازمان مطالعه و تدوین كتب درسی علوم انسانی (سمت)، از مهر ١۳٨۲
    • رئیس مركز پژوهشهای ترجمه از ١۳٨۴
    • مدیر گروه مترجمی زبان انگلیسی از ١۳٨۵
    • عضو هیأت تحریریۀ مجلۀ ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد، از سال ١۳٨٦
    • مرتبه علمی: استادیار پایه ۲٠


    علائق پژوهشی

    • مطالعه هنجارهای فرهنگی ـ اجتماعی در ترجمه
    • دیرینه شناسی ترجمه به فارسی
    • ادبیات فارسی در ترجمه
    • كاربرد رایانه در ترجمه


    كارهای پژوهشی منتشر شده

    تألیف
    • اصول و روش ترجمه (تهران: انتشارات سمت، ١۳۷٦، چاپ ششم ١۳٨۳)
    • حسین ملانظر و دیگران. انگلیسی دامپروری ١، تألیف بخشهای ترجمه و نگارش (تهران: شركت جهاد تحقیقات و آموزش، ١۳۷٩)

    ترجمه
    • National Youth Policy (سیاست جوانان ایران) (ترجمه به انگلیسی) (تهران: دبیرخانه شورای عالی جوانان، ١۳۷٨)
    • هیلاری پیلكینتون، فرهنگ جوانان روسیه (لندن: روتلیج، ١٩٩۴)؛ ترجمه حسین ملانظر (تهران: سازمان ملی جوانان،١۳٨٠)
    • كاتالوگ كتابهای منتشره به زبان انگلیسی، انتشارات سروش، ١۳٨١
    • ترجمه زیر نویس كتاب پوسترهای آقای وزیران (به انگلیسی)، ١۳٨١


    ویرایش
    • دهقان، عبدالباقی، زبان انگلیسی (عمومی)، مؤسسه فرهنگی شریف (وابسته به جهاد دانشگاهی)، ١۳۷١
    • Iranian Youth Today، دبیرخانه شورای عالی جوانان ریاست جمهوری، ١۳۷٨


    مقالات
    • «شباهت واژه ها در زبانهای فارسی و انگلیسی»، زبان و ادب، مجله دانشكده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی،١٠–٩ (١۳۷٨)، صص ١۴١–١۳۵
    • 'Doublets in Translation' (”ترجمه كلمات قرینه“)، زبان و ادب، مجله دانشكده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، ١۲ (١۳۷٩)، صص ۷۳–۵٨
    • «مطالعات ترجمه: فرهنگ، زبان و ادب»، مجله مطالعات ترجمه، ١ (١۳٨۲)، صص ۳٠–۷
    • «كتابشناسی ترجمه: كتابهای انتشار یافته در ایران»، مجله مطالعات ترجمه، ١ (١۳٨۲)، صص ۷٨–۷١
    • «وضعیت كنونی آموزش ترجمه در ایران»، مجله مطالعات ترجمه، صص ۲٦–۷
    • «گزیده ای از منابع و پایگاههای اینترنتی ترجمه»، مجله مطالعات ترجمه، ۳ (١۳٨۲)، ٩۲–۷۷ انگلیسی
    • «مطالعات ترجمه و موانع آن»، در مجموعه مقالات دو هم اندیشی ترجمه‌شناسی، به كوشش فرزانه فرحزاد (تهران: انتشارات یلداقلم، ١۳٨۳)
    • «نهضت ترجمه»، مجله مطالعات ترجمه، ٦ (١۳٨۳)، صص ۵۴–۴۳
    • «راهبردهای همزمان در ترجمه شعر خطاب به مارگریت ــ دنباله»، مقاله مشترك، مجله مطالعات ترجمه، ٩ (١۳٨۴)، صص ۴۳–۲٩
    • 'The Holy Qur'an: Translation and Ideological Presuppositions' (قرآن مجید: ترجمه و پیش فرضهای عقیدتی)، مقاله مشترك، مجله مطالعات ترجمه، ١١ (١۳٨۴)، ۵٩–٦۷


    سخنرانی ها و شرکت در همایش ها


    سخنرانی های خارج از کشور
    • '"You" Translated into Persian' در كنفرانس تحصیلات تكمیلی دانشگاه واریك انگلستان، ١٩٩٩
    • 'Cultural Approaches to Translation' كنفرانس ترجمه دانشگاه واریك، انگلستان، جولای ۲٠٠١

    سخنرانی های داخل کشور
    • ”Doublets in Translation“، دانشگاه تهران، ١۳۷۳
    • ”Communicative Language Teaching“، اولین سمینار مدرسان زبان جهاد سازندگی در اصفهان، ١۳۷۲
    • «مشكلات مدرسان زبان در آموزش به شیوه ارتباطی» در دومین سمینار مدرسان زبان جهاد سازندگی در مشهد، ١۳۷۳
    • «دیدگاه زبان‌شناسی به ترجمه» در دانشكده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، اردیبهشت ١۳٨0
    • «ترجمه رمان پس از انقلاب اسلامی: تحلیل هنجارهای فرهنگی ـ اجتماعی ترجمه»، در دانشكده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، اسفند ١۳٨0
    • «مطالعات ترجمه و موانع آن»، در اولين هم‌اندیشی ترجمه‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبايی، ۱۳۸۲
    • «نام و حوزه مطالعات ترجمه»، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، ١۳٨۲
    • «تغییر لفظ در ترجمه»، دانشگاه امام حسین (ع)، ١۳٨۲
    • «چشم انداز آینده مطالعات ترجمه»، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، ١۳٨۳
    • «حوزه مطالعات ترجمه و چشم انداز آینده آن»، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین، ١۳٨۴
    • «Translation Tools» ، دانشگاه علامه طباطبایی، دومین همایش دانشجویان تحصیلات تكمیلی، اسفند ١۳٨۵
    • «روشهای تحقيق در مطالعات ترجمه»، دانشگاه اصفهان، ١۳٨٦


    تجربیات تدریس

    • كاربرد رایانه در ترجمه
    • دیرینه شناسی ترجمه در ایران
    • نظریه های ترجمه
    • فرهنگ و جامعه شناسی در ترجمه
    • مدلهای ترجمه
    • زبان شناسی كاربردی و ترجمه
    • اصول و روش ترجمه
    • اصول و مبانی نظری ترجمه
    • ترجمه متون ادبی
    • ترجمه متون ساده
    • ترجمه پیشرفته
    • ترجمه متون اقتصادی


    راهنمایی پایان نامه‌های كارشناسی ارشد در رشته مطالعات ترجمه

    • فریده شعبانی، Culture-specific Items in Translation، دانشگاه علامه طباطبایی، خرداد ١۳٨۳
    • سید محمد محقق، The Impact of Translators' Ideological Presuppositions on the Translation of the Holy Qur'an، دانشگاه علامه طباطبایی، تیر ١۳٨۳
    • مصطفی كمیلی، Explicitation of Cohesive Markers: A Feature of the Translation Process and Product، دانشگاه علامه طباطبایی، شهریور ١۳٨۳
    • علیرضا كربلایی حاجی اوغلی، Persian-to-English Translation in Iran after the Islamic Revolution (۱۹۷۹–۱۹۸۹)، دانشگاه علامه طباطبایی، اسفند ١۳٨۳
    • بهروز كروبی، Uncovering Ideology in Translation: An Ideological Study of Gender Translation، دانشگاه آزاد اسلامی تهران علوم و تحقیقات، اردیبهشت ١۳٨۴
    • بهنام كلیلی، Translation Vs Localization of Advertising Slogans، دانشگاه علامه طباطبایی، شهریور ١۳٨۴
    • علی بیكیان، An Evaluation of the Output Quality of Two Prevalent English-Persian Machine Translation Programs: Pars Translator and Padideh Translator، دانشگاه علامه طباطبایی، شهریور ١۳٨۴
    • مریم وتر، Translation Strategies: A Gender–Based Analysis، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، بهمن ١۳٨۴
    • یوسف مرادپور، Omission as a Procedure in Subtitling، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، خرداد ١۳٨۵
    • رباب منتخب،A Survey of Foreignization and Domestication Strategies in English-Persian Literary Translations، دانشگاه تربیت معلم، شهریور ١۳٨۵
    • امیر لزگی، Subtitling Norms in Iran، دانشگاه علامه طباطبایی، شهریور ١۳٨۵
    • محمد رضا حسینی، A Comparative Study of Translation at Colonial and Post-colonial Periods in Iran، دانشگاه علامه طباطبایی، شهریور ١۳٨۵
    • محمود فارسیانی، A Survey of Orientalist and Religious Approaches in English Translations of Avestan Scriptures، دانشگاه علامه طباطبایی، بهمن ١۳٨۵
    • گلرخ محمدیان مهر، A Corpus-based Study on Norm-Governed Strategies of Dialogue Translation in Persian Translated Novels. دانشگاه علامه طباطبایی، ١۳٨٦
    • منصوره عبداللهی، Performability in Persian Translation of English Theatre Texts. دانشگاه علامه طباطبایی، ١۳٨٦
    • امیر خادم الله، On the Possibility of Having a Natural/Acceptable and Adequate Translation Studies، دانشگاه علامه طباطبایی، ١۳٨٦
    • لیلا سادات حسینی، Domestication vs. Foreignization Procedures in English-Persian, Persian-English Translation of Novels، دانشگاه علامه طباطبایی، ١۳٨٦
    • زهرا ثمره، Censorship Strategies and Norms in Translation: A Case Study of Milan Kundera's Novels، دانشگاه علامه طباطبایی، ١۳٨٦
    • علی کازرونی زند، The Most Common Persian Language Capabilities in Terminology: A case study of terms approved by the Academy of Persian Language and Literature (APLL)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات، ١۳٨٦
    • مهسا زارع، Translation of Advertisements in Media ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات، ١۳٨٦
    • فلورا منوچهری مقدم، Catford’s Shifts in English-Persian Translation of Dialogues in Novels, ، دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۸۷.
    • زهره مصطفوی، Universality of Collocational Clashes in Translation: A Persian Case، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، ۱۳۸۷.
    • هاجر محمدنيا، Translating Register and Politeness in English-Persian Dubbed Films، دانشگاه شهيد بهشتی، ۱۳۸۷.
    • همایون محمدشاهی، Professional and Non-professional Translation Processes: A Process-oriented Approach to the Investigation of Translation Problems and Strategies، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۷.

    سایر فعالیتهای پژوهشی (مصاحبه، برگزاری همایش، کارگاه، ...)
    • عضو كمیته انتخاب كتاب دانشكده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، ١۳٨١
    • عضو هیئت داوری هشتمین دوره انتخاب پایان نامه های دانشجویی كشور، ١۳٨۳
    • عضو كمیته علمی اولین همایش ملی آموزش زبان انگلیسی برای اهداف ویژه و دانشگاهی (خرداد ١۳٨۴)، سازمان سمت
    • عضو هیئت علمی مركز پژوهشهای ترجمه، دانشگاه علامه طباطبایی، از ١۳٨۴
    • برگزاری كارگاه آموزشی ترجمه (یك روزه) در دانشگاه تربیت مدرس، خرداد ١۳٨۵
    • برگزاری كارگاه آموزشی ترجمه (یك روزه) در دانشگاه آزاد اسلامی (مركز مطالعات و آموزش نیروی انسانی)، تیر ماه ١۳٨۵
    • برگزاری دومين همايش دانشجويی تحصيلات تکميلی مطالعات ترجمه تحت عنوان 'IT and Translation Tools' در دانشگاه علامه طباطبايی، ١۵–١۴ اسفند ١۳٨۵
    • عضو کميته برگزارکننده سومين همايش دانشجويی تحصيلات تکميلی مطالعات ترجمه تحت عنوان «همايش مسائل فرهنگى-اجتماعى در ترجمه»، دانشگاه شهيد بهشتى، خرداد ٨٦
    • برگزاری اولين کارگاه آموزشی ترجمه (یك روزه) در پژوهشکده بين المللی نور، مرکز جهانی علوم اسلامی، آبان ١۳٨٦
    • برگزاری دومين کارگاه آموزشی ترجمه (یك روزه) در پژوهشکده بين المللی نور، مرکز جهانی علوم اسلامی قم، اسفند ١۳٨٦
    • اجرای طرح تدوین برنامه دكتری مطالعات ترجمه ٨٦–١۳٨۵
    • طراحی و راه اندازی مرکز پژوهشهای ترجمه ١۳٨۷–١۳٨۲
    • مصاحبه با روزنامۀ ایران، "رگ فرهنگ زیر تیغ مترجم"، دی ١۳٨٦
    • مصاحبه با روزنامۀ ایران، "وفاداری در ترجمه شوخی‌ای بیش نیست!"، مهر ١۳٨۷.

    منبع:translationstudies.ir
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile

  • #2
    وفاداری در ترجمه شوخی ای بيش نيست!



    گفت وگو با دكتر حسین ملانظر

    رشته مطالعات ترجمه به دلیل ماهیت بین رشته ای خود ابزارهای كارآمدی جهت فهم و تفسیر وقایع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی پیرامونمان به دست می دهد. شاید نوبت آن رسیده است اتفاقات مهم اجتماعی- سیاسی را از دیدگاه ترجمه و تعامل این حوزه ها با یكدیگر بررسی و تحلیل كنیم. به همین منظور با دكتر حسین ملانظر، استاد مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبایی به گفت وگو نشستیم.

    وی را به واسطه مدیرمسئولی مجله مطالعات ترجمه، رئیس گروه ترجمه انتشارات سمت و تاسیس مركز پژوهش های ترجمه می توان یكی از پیشگامان حوزه «مطالعات ترجمه» در ایران برشمرد.



    آیا می توان گفت كه مطالعات ترجمه ماهیتاً پدیده ای پست مدرن است، به این معنی كه متعاقب نیازهای دهكده جهانی و دنیایی كه به سمت كوچك تر شدن پیش می رود شكل گرفته است؟

    یكی از ویژگی های پست مدرن بودن چندگانگی و تكثر آن است، این چندگانگی در طبیعت ترجمه وجود دارد. تئوری ترجمه هم قطعیت گرا نیست. نباید منتظر یك تئوری ترجمه واحد بود كه با آن بتوان ترجمه را به راحتی توضیح داد. به همین دلیل است كه بد قلق ترین موضوع در زبان شناسی، مطالعات ادبی، فلسفه و آموزش زبان، ترجمه است. چراكه قطعیت گرا نیست و نمی توان مرز مشخصی برایش گذاشت. از این جهت پست مدرن است یعنی یك شكل و یكدست نیست. به نوعی عدم تعین و عدم قطعیت در خود دارد. مثل یك صخره مرجانی چند وجهی است و نمی توان برایش ابعادی گذاشت. دنیای پست مدرن هم دنیایی نامشخص و مبهم است كه نمی توان تعریفش كرد و برایش قانون گذاشت.


    همان طور كه نظام سرمایه داری، اقتصاد جهانی را به سمت و سوی خاصی هدایت می كند گفته می شود كه رشته مطالعات ترجمه هم یكی از پیامدهای سرمایه داری جهانی است. آیا به نظر شما مطالعات ترجمه یك ترفند جدید پسااستعماری است؟

    ترجمه خاصیتی دارد كه هر جریانی می تواند آن را به سمت و سویی خاص بكشاند. احتمالاً مطالعات ترجمه هم همین حالت را دارد و ممكن است در خدمت یك ایدئولوژی، مذهب یا سیاست قرار بگیرد. نمی شود منكر شد كه مطالعات ترجمه می تواند در خدمت مثلاً فمینیزم باشد، به این صورت كه تئوری های فمینیزم از طریق چارچوب های مطالعات ترجمه مطرح شود و بی سر و صدا در جوامع مختلف جا بیفتد.


    وقایع اجتماعی- سیاسی تا چه میزان، مطالعات ترجمه را تحت الشعاع قرار می دهد به عنوان مثال آیا واقعه ۱۱ سپتامبر تغییری در روند ترجمه ها ایجاد كرد به طوری كه تاثیرگذار در تئوری های ترجمه باشد؟

    به نظر می رسد در دو زمینه تغییراتی حاصل شده است، یكی نیاز به زبان های كشورهای اسلامی مثل پشتو، فارسی، عربی، اردو، كردی و سایر زبان های مسلمانان بیشتر شد. تعداد زیادی از مترجمان این زبان ها در وزارت دفاع امریكا استخدام شده اند و این زبان ها آموزش داده می شوند. دوم اینكه بحث دستكاری در ترجمه به نفع یك ایدئولوژی رواج پیدا كرده، به وضوح ملموس است كه ترجمه در خدمت اهداف استكباری ابرقدرت ها قرار گرفته است. یعنی اینكه این قدرت ها موقعیت و بافت خاصی ایجاد می كنند كه ترجمه را به خدمت خود درآورده و جهان سوم و مسلمانان را تحت فشار قرار دهند. همه این ها در تئوری ترجمه تاثیرگذار بوده است. زندانیان متعددی كه از افغانستان و عراق به اسارت گرفته شدند، مهاجرانی كه از این كشورها به كشورهای غربی فرار كردند، سربازهای انگلیسی و امریكایی كه در عراق و افغانستان هستند، همه نیاز به ترجمه كتبی و شفاهی را بیشتر كردند. در نتیجه نگاه غرب به اسلام دقیق تر شده چون در صد سال اخیر بیشتر از انگلیسی به این زبان ها ترجمه می شد، حالادوره ای پیش آمده كه جریان برعكس شده است.


    آیا ترجمه قابل سیاستگذاری است؟


    نكته این است كه جهان سوم آرام آرام درك كرده كه در تئوری ترجمه بحث وفاداری از نظر غربی ها یك شوخی بیش نیست لذا سراغ بحث های ایدئولوژی، دستكاری و سانسور می رود تا شناخت و شفافیت بیشتری نسبت به بحث های فرهنگی پیدا كند. به نظر می رسد تحولاتی كه در پی ۱۱ سپتامبر پیش آمده باعث باز شدن چشمان مسلمانان شده كه موج را علیه غربی ها و اسرائیل برمی گرداند. نمود آن در ترجمه این است كه فهمیدیم در مطالب ترجمه شده ممكن است تغییرات زیادی داده شود، فهمیدیم كه بحث بومی سازی، دستكاری، سانسور و «دروازه بانی خبر» داریم. بسیاری از مسائل به اسم ترجمه حذف و بسیاری از پاراگراف ها سانسور می شوند با این هدف كه جهان سوم را كانالیزه كنند. جهان سوم این را درك می كند و می فهمد كه مطالبش تحریف می شود.


    این مسئله می تواند زمینه ای برای بسط تئوری ترجمه جهان سوم یا تئوری ترجمه خاورمیانه باشد؟

    به نظر می رسد جنبه هایی از مطالعات ترجمه می تواند توسط خاورمیانه بسط پیدا كند. مثلاً در مطالعات ترجمه بحث چندانی درباره نهضت ترجمه نمی بینید. نهضت ترجمه مفهومی است كه در خاورمیانه رشد كرده و غربی ها خیلی راجع به آن صحبت نمی كنند. این می تواند یكی از جنبه های خاص مطالعات ترجمه در شرق باشد. این تئوری، تئوری شرق است و می توان آن را نهضت ترجمه شرق نامید.


    می توان امیدوار بود كه به عنوان یكی از اهداف كلان در این رشته شاهد پیدایش تئوری خاص مباحث مطالعات ترجمه در ایران باشیم كه بشود آن را «مطالعات ترجمه ایرانی» نامید؟

    این منوط به این است كه در جنبه های مختلف مسائل ترجمه در ایران تحقیقات زیادی صورت بگیرد. چون به لحاظ تاریخی خاص هستیم می توانیم تئوری ترجمه ایرانی داشته باشیم. مثلاً گونه های ادبی كه از طریق ترجمه به ایران منتقل شده، تاثیر ترجمه بر زبان فارسی، تاثیر ترجمه بر روشنفكری ایرانی مباحثی است كه می توانند در این رابطه مطرح شوند. مثلاً اگر بخواهیم ببینیم زنان ایرانی چگونه ترجمه می كنند یا به عبارتی بخواهیم تئوری ترجمه برای زنان ایران داشته باشیم، تحقیقات است كه منجر به این تئوری ها می شود.


    طبق یك نظر، در ورای خوانش ها و گفتمان های مختلف خواه ناخواه یك ایدئولوژی نهفته است. آیا مترجم می تواند فارغ از ایدئولوژی و كاملاً عینی به ترجمه نگاه كند؟

    تئوریسین های ترجمه در این مورد خیلی بحث كرده اند و چند نظر وجود دارد. نظر آنتونی پیم این است كه مترجمان می توانند در یك فضای بین فرهنگی به عنوان فضای بی طرف زندگی كنند. برخلاف وی نظر ماریا تیموكزو این است كه مترجم تنها می تواند یك موضع داشته باشد. بنده نظرم این است كه هر دو درست می گویند، بسیاری از مترجمان در فضایی بین فرهنگی، جایی كه مخلوطی از دو فرهنگ وجود دارد زندگی می كنند. آنها در این فضا می توانند بدون موضع یا به قول هومی بابا «درمیان» باشند. از طرفی بسیاری از مترجمان هم موضع خاصی دارند.


    در مبحث مترجمان بدون مرز به نظر می رسد استراتژی های زبانی كه مترجم با توجه به زبان سوم یا زبان جهانی اتخاذ می كند به خشك كردن یا گرفتن مزه و شیرینی زبان منجر می شود. نظر شما چیست؟

    یكی از زیان های ترجمه همین است كه شما اشاره می كنید. متن اصلی تنوع و رنگ و بوی زیادی دارد. این مسئله به ویژه در مورد متون ادبی صادق است كه اصولاً زیبایی شان به فرهنگ مداری، استعاره، ایهام، تصویرسازی و ارائه های ادبی آنهاست كه در ترجمه از تنوعشان كاسته می شود. این بخاطر «ساده سازی» یا «استانداردسازی» است كه از جهانی های ترجمه هستند.

    مهدی مشایخی‎/ هدی زمانی
    منبع: روزنامه ایران
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile

    نظر


    • #3
      رگ فرهنگ زیر تیغ مترجم


      گفت و گو با دکتر حسین ملانظر پیرامون مسائل و مصائب ترجمه: رگ فرهنگ زیر تیغ مترجم



      رشته مطالعات ترجمه كه عمری بیش از ۳۰-۲۰ سال در جهان ندارد در ایران نورسیده ای ۶-۵ ساله است كه تأكید ویژه ای بر «فرهنگ» دارد. دكتر حسین ملانظر از دانش آموختگان این رشته از دانشگاه واریك انگلستان است. وی اكنون مدیر گروه مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبایی و صاحب امتیاز و مدیر مسئول فصلنامه علمی- پژوهشی «مطالعات ترجمه» است. «اصول و روش ترجمه» ازجمله آثار مشهور اوست كه به عنوان كتاب درسی در دانشگاه ها تدریس می شود.در حال حاضر، دكتر ملانظر طرح «مركز پژوهش های ترجمه» را در دست اجرا دارد. با وی پیرامون این طرح و مسائل و مصائب ترجمه در ایران به گفت و گو نشستیم كه می خوانید:



      جناب دكتر ملانظر، می خواهیم بحث را با ارائه «مفهوم نهضت ترجمه» آغاز كنید.

      از «اوج گیری حركت ترجمه» به مثابه نهضت ترجمه یاد می شود.
      در دوره هایی یك جامعه «به شدت» علاقه و نیاز به ترجمه پیدا می كند كه عموماً این دوره ها با تماس های علمی - فرهنگی همراه می شود. نهضت ترجمه به خودی خود اهمیتی ندارد. دلیل اهمیت آن، از این امر ناشی می شود كه پس از نهضت ترجمه دانش، علم و فرهنگی دیگر به طور وسیعی بومی می شود و تحت سیطره دانشمندان آن جامعه قرار می گیرد.

      در تاریخ در چه دوره هایی شاهد نهضت ترجمه بوده ایم و چه كشورهایی متولی این نهضت ها بوده اند؟

      در چند دوره تاریخی در جهان نهضت ترجمه را شاهد بوده ایم، یك دوره مربوط به زمانی می شود كه در ایران با تأسیس دانشگاه جندی شاپور همراه بوده است. در زمان ساسانیان، نسطوریان سریانی زبان و هندی ها در مركزی علمی به نام گندی شاپور در خوزستان گردآمدند و با ترجمه متون مختلف و شدت یافتن كار ترجمه توسط این دانشمندان نهضت ترجمه ای شكل گرفت. بعدها در دوره اسلامی عباسیان تحت تأثیر جندی شاپور و با الگوبرداری از آن نهضت ترجمه بغداد را ایجاد كردند. تحت تأثیر همین جریان بود كه دانش یونان و هند به ایران انتقال یافت. اما بعد از شكست صلیبیون در جنگ های صلیبی این جریان انتقال دانش وارونه شده و به اروپا سرازیر می شود. در جریان این شكست اروپائیان متوجه می شوند كه به لحاظ علمی از مسلمانان عقب هستند. بنابراین دست به ترجمه آثار مسلمانان می زنند. بدین ترتیب پس از خاموش شدن نهضت ترجمه بغداد، اسپانیا متولی انتقال دانش از كشورهای اسلامی به اروپا می شود. به تدریج اروپا از طریق نهضت ترجمه اسپانیا، نهضت علمی - فرهنگی وسیعی را پیش می برد كه دو- سه قرن ادامه پیدا می كند و منجر به رنسانس اروپا می شود. البته یك نهضت ترجمه هم در چین داشته ایم. در دوره اخیر، حركتی را كه در دوره قاجاریه در پی ارتباط با غرب صورت گرفت و با تحول و اوج گیری در ترجمه همراه بود نیز نهضت ترجمه نامیده اند.

      قاعدتاً در هر دوره و زمانی ما شاهد كارهای ترجمه ای هستیم اما شما فرمودید زمانی كه حركت ترجمه در یك جامعه «شدت» و «اوج» پیدا می كند، از آن به نهضت ترجمه تعبیر می شود. حال می خواهیم بدانیم شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و عللی كه باعث این اوج گیری می شود، چیست؟

      «تماس های فرهنگی» می تواند یكی از علت های اوج گیری حركت ترجمه در یك جامعه باشد.
      در دوره هایی «اعتقادات» حاكم درآن جامعه باعث این اوج گیری در حركت ترجمه می شد. به عنوان مثال در دوره ساسانیان حركت ترجمه از این اعتقاد نشأت می گرفت كه علم از طریق زرتشت به انسان منتقل شده است و پس از حمله اسكندر، نوادگان اسكندر كه سلوكیان بودند، علم را از چنگ ایرانیان درآوردند و به یونان و مقدونیه بردند. ساسانیان كه زرتشتی بودند بر پایه این اعتقاد خود، سعی بر این داشتند كه این علمی را كه از آنان ربوده و در دنیا پراكنده شده است دوباره در گنجینه خود در اوستا گردآورند و از این رو دست به ترجمه می زدند. در دوره اسلامی با این اعتقاد كه بر هر مسلمان واجب است كه به دنبال علم برود، به دنبال جمع آوری و ترجمه دانش بودند.
      سومین علت اوج گیری در حركت ترجمه، «حامیان ترجمه» هستند. مثلاً خانواده برمكیان كه پرورده دو فرهنگ یونان و هند بودند، با نفوذی كه بر خلیفه عباسی داشتند او را به این مسیر هدایت كردند كه قدرت را با دانش تلفیق كند و بدین منظور علم و دانش را از جاهای دیگر می گرفتند و دست به ترجمه آن می زدند.
      «تقابل اسلام با ادیان مسیحی و كلیمی» یكی از دلایلی است كه برای اوج گیری حركت ترجمه در بغداد ذكر می شود. مسلمانان در این دوره سعی می كردند با ترجمه كتاب های فلسفی و منطقی به دانش و استدلالی دست پیدا كنند تا بتوانند در برابر دیگر ادیان ادله و منطق كافی و قوی اقامه كنند. یكی از دلایلی كه عباسیان به ترجمه روی آوردند این بود كه عباسیان با رومیان در جنگ بودند و برای مقابله فرهنگی با روم كتاب های یونانی را از سرزمین های رومی می آوردند و ترجمه می كردند. چرا كه سیطره بر دانش و دراختیار داشتن علم به آنان در مقابل مخالفانشان ابزار استدلالی می داد و موجب قدرت آنان می شد. در دوره قاجاریه تماس با غرب و شكست ما از روسیه موجب یأس فلسفی شدید بین روشنفكران شد و آنان تنها راه چاره را در به دست آوردن دانش، فناوری و فرهنگ غربی از راه ترجمه دانستند.
      گاهی «نیاز» فرهنگی - علمی یك جامعه آن را به سمت ترجمه هدایت می كند. مثلاً در دوره قاجاریه تماس ما با غرب باعث ایجاد نوعی نیاز شد و این نیاز ما را به سوی ترجمه سوق داد. اما نكته اینجا است كه گاهی یك نیاز واقعی است و گاهی نیاز، نیازی كاذب است كه از سوی دیگران این نیاز برای جامعه ای طراحی و ساخته و برنامه ریزی می شود. به نظر می رسد در دوره قاجاریه، نیازی كه به ترجمه احساس می شد صرفاً درونی و بومی نبود بلكه یك احساس نیازی را نیز غرب بر ما تحمیل می كرد.
      بنابراین اگر بخواهم فهرست وار برخی علل اوج گیری ترجمه را كه منتهی به نهضت ترجمه می شود برشمارم، این موارد است:
      ۱- نیاز، ۲- اعتقادات، ۳- بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاكم، ۴- حامیان ترجمه، ۵- تماس و ارتباطات فرهنگی، دینی، ۶- دست یافتن به قدرت از طریق دراختیار گرفتن دانش.

      عصر طلایی ترجمه در ایران مربوط به چه دوره ای است؟ خیلی ها معتقدند این اوج گیری در دوره ساسانیه اتفاق افتاد.

      خیر. به نظر می رسد كه دوره نهضت بغداد عظیم تر و طولانی تر بوده است. نهضت ترجمه بغداد نزدیك به ۳۵۰ سال طول كشید در حالی كه نهضت ترجمه دوره ساسانی حدود ۱۰۰ سال دوام داشته است و حجم ترجمه ای هم كه در این دوره انجام شده بسیار كمتر بوده است. در این رابطه سه عامل محوری را باید در نظر داشت: ابتدا مدت زمانی كه حركت ترجمه جریان داشته و سپس حجم مطالبی كه مورد ترجمه قرار گرفته و سوم نوع مطالبی كه ترجمه شده است. باید كتاب های بنیادین و مطالب اساسی و ضروری مورد توجه قرار گیرد تا به حساب نهضت ترجمه گذاشته شود. اما اگر هزاران هزار كتاب و مطالب بی اثر ترجمه شود كه تأثیرگذار و جریان ساز در فرهنگ و علم جامعه نباشد نمی توان آن را نهضت ترجمه به شمار آورد.

      به این اعتبار، می توان «نهضت ترجمه» را مقدمه ای برای «نهضت تولید علم» دانست؟


      بله، قطعاً ترجمه می تواند مقدمه ای برای تولید علم باشد. در واقع با ترجمه ما پا روی داشته های دیگران می گذاریم. داشته های دیگران می تواند پله هایی برای رشد و تولید علم بومی ما باشد. دستیابی به علم و دانش و گنجینه معنوی دیگران می تواند مقدمه ای برای تولید داخلی باشد. از طریق ترجمه و انتقال این دانش می توان آمادگی اولیه را حاصل كرد. البته نباید تنها به انتقال این دانش و علم اكتفا كرد و آنها را در فضای فكری خود خام نگه داشت.

      پس از انتقال علم و دانش، چگونه می توان آن را بومی كرد برای ما تولید علم به زبان فارسی چه ضرورتی دارد؟

      آنگاه كه به تولید علم برسیم می توان گفت كه به علم بومی دست یافته ایم. با ترجمه تنها می توان مواد خام را به دست آورد. پرورش و قوام آن براساس حال و هوا و بستر فكری- فرهنگی جامعه بر عهده دانشمندان جامعه ماست.

      آیا اكنون برای جامعه علمی- فرهنگی ما لزوم نهضت ترجمه احساس می شود؟

      هیچ جامعه ای در هیچ زمانی از نهضت ترجمه بی نیاز نیست. در مورد جامعه ما نیز این امر صادق است. نهضت ترجمه ما در دوره قاجاریه ناقص و ناتمام بود. بعد از انقلاب اسلامی ما این نهضت را دوباره پی گرفته ایم.

      اهمیت «زبان» در تولید علم و دانش چیست؟ به نظر می رسد تا ما نتوانیم دانش و علمی را به زبان خود درك كنیم و با آن زبان فكر كنیم و درباره آن به زبان خود حرف بزنیم و پیرامون آن دانش، مفهوم سازی كنیم به تولید آن علم و دانش خاص نرسیده ایم و آن را بومی نكرده ایم. در واقع می خواهیم به ارتباط عمیق «فكر» و «زبان» اشاره كنید.

      اتفاقاً من می خواهم بگویم كه بسیاری از مواقع ما با درك یك علم به زبان اصلی آن، به موفقیت رسیده ایم. گاهی یك علم یا دانش در بستر زبانی خودش بهتر درك و فهم می شود یا بعضی از علوم كه بسیار تخصصی هستند شاید نیازی نباشد كه برای جامعه فارسی زبان و برای عموم ترجمه شود. اما در این صورت آن علم خیلی محدود خواهد شد و آسیب جدی تری كه در پی خواهد داشت، عدم رشد زبان فارسی و به حاشیه رانده شدن آن در جامعه علمی و آكادمیك خواهد بود. شاید دلیل كسانی هم كه از یادگیری علم و دانش به همان زبان اصلی و تولید شده اش، دفاع می كنند این باشد كه در ترجمه ممكن است به دلیل نقص ترجمه و جداشدن از «بافت» Context بدفهمی ایجاد شود. به همین دلیل از این كه «علم ترجمه نشود» دفاع می كنند. اما این دفاع باعث می شود كه آن علم در انحصار دانشمندان همان علم باقی بماند و بومی نشود.

      ترجمه تا چه حد ظرفیت فرهنگ سازی را دارد؟

      فرهنگ سازی یكی از وظایف ترجمه است. خیلی از ملت ها فرهنگ خود را بر ترجمه استوار می كنند و به این اعتبار بر فرهنگ وارداتی تكیه دارند. ترجمه می تواند در خدمت سایر علوم هم باشد. از دو كانال و مسیر می توان به پیشرفت علم و دانش دست یافت. هم می توان علم را از بیرون وارد كرد و هم این كه آن را در درون تولید كرد. ترجمه می تواند در خدمت هردو كانال قرار گیرد.
      برای نقش فرهنگ ساز ترجمه نمونه ای عرض كنم؛ بین سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ با حمایت های مالی انتشارات فرانكلین در ایران، بیش از یك هزار عنوان كتاب ترجمه و منتشر شد. چندین ناشر از انتشارات فرانكلین پول می گرفتند تا كتاب های موردنظر را ترجمه كنند(!) پیش از آن، انجمن دوستی ایران و روسیه چنین وظیفه ای را برای خود احساس می كرد(!!) در واقع در این مقاطع عوامل خارجی به سود خود از این طریق می خواستند نبض فرهنگی- علمی جامعه ما را به دست گیرند. این نمونه ای از اهمیت و نقش ترجمه در شكل دهی فضای فكری- فرهنگی یك جامعه است. در واقع این «گزینش» در ترجمه است كه چنین قدرت شكل دهی به آن می دهد.

      هدف و سیاستگذاری رشته «مطالعات ترجمه» چیست؟


      رشته «مطالعات ترجمه» با تأكید ویژه ای بر فرهنگ، تأثیرات ترجمه، بحث های فرهنگ تطبیقی و زمینه های فرهنگ سازی از طریق ترجمه را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. به عنوان مثال این كه فرایند و فرآورده های ترجمه چیست و ترجمه چه ارتباطی با سایر علوم دارد. «رشته مطالعات ترجمه» در جهان عمری بیش از ۳۰-۲۰ سال ندارد و در ایران بسیار نوپا است. در چندسال اخیر ما سعی كرده ایم در دانشگاه ترجمه را از زبان و ادبیات خارجی جدا كنیم و با بخشیدن هویتی مستقل به آن و با تأكید بر فرهنگ، رشته ترجمه را به دانش «مطالعات ترجمه» نزدیك تر كنیم.

      در مثالی كه ذكر كردید این نكته را متذكر شدید كه گزینش اثر برای ترجمه است كه قدرت فرهنگ سازی را در خود نهفته دارد. به این اعتبار، این رصد بر عهده چه كسی یا چه نهادی است كه اثر خوب از بد یا تفكر مفید را از مضر تشخیص دهد؟

      بی شك بخش اعظمی از این امر به «تعهد مترجم» برمی گردد. البته ناشران، مراكز پژوهشی و نهادهای نظارتی هم در این گزینش ها بی تأثیر نیستند. مترجم باید به این امر آگاه باشد كه با این گزینش خود، تفكر و دانش و فرهنگی را به جامعه خود وارد می كند به این اعتبار باید اصیل ترین، بنیادی ترین و جدیدترین آثار را گزینش كند. اگر مترجم به نقش خود در این انتقال دانش و به اهمیت كارش در بسترسازی جامعه آگاه باشد قطعاً دقیق تر و با حساسیت بیشتری این انتخاب را انجام می دهد.

      شما به نقش مراكز پژوهشی و نهادهای نظارتی هم اشاره كردید. اگر چنین رصد و گزینش و یا حتی سفارش ترجمه ای از سوی چنین مراكزی انجام شود، آیا ممكن نیست كه مورد این اتهام قرارگیرند كه اعمال سلیقه و سانسور از سوی آنها انجام می شود؟

      به هرحال ترجمه یكی از عوامل تأثیرگذار در ساخت فرهنگ یك جامعه است. بنابراین متولیان فرهنگی كشور حتماً باید ناظر و هدایت كننده باشند. اما این نظارت و هدایت نباید به گونه ای باشد كه جلوی ورود فكر و اندیشه ای گرفته شود. این سازمان ها علاوه بر ورود باید بر خروج فكر و فرهنگ داخلی هم نظارت و برنامه ریزی داشته باشند كه این بازنمایی فكر و اندیشه و چهره داخلی نیز از كانال مترجم و ترجمه آثار داخلی برای كشورهای دیگر انجام می شود.

      آیا در حال حاضر مركز سازمان یافته ای داریم كه با رصد آخرین دستاوردهای جهانی، نیاز جامعه را بسنجد و بر آن اساس، برای ترجمه آثار برنامه ریزی كند؟


      ما طرحی را با نام «مركز پژوهش های ترجمه» ارائه كردیم كه اكنون در مراحل پایانی اجرایی شدن است. این مركز علاوه بر پرورش مترجم متخصص و حرفه ای و گرفتن سفارش ترجمه از مراكز پژوهشی در بخشی مجزا به «سیاستگذاری در ترجمه» می پردازد. این مركز علاوه بر این كه گروهی از متخصصان و صاحبنظران را به منظور مشاور به كار خواهدگرفت از مشاوره سازمان های پژوهشی و سفارشات آنان نیز استقبال می كند. وقتی یك مركز پژوهشی یا یك دانشگاه كتابی را برای ترجمه به «مركز پژوهش های ترجمه» سفارش می كند حتماً نیاز جامعه و لزوم ترجمه آن اثر را سنجیده است و این مركز با اعتماد به آن انتخاب اثر را به سفارش آنان توسط متخصصانی كه زیر نظر همین مركز آموزش دیده اند، ترجمه خواهدكرد. هدف ما از این طرح، ساماندهی به امر ترجمه علاوه بر افزایش در دقت و صحت ترجمه بوده است. در این مركز «بانك اطلاعات ترجمه» خواهیم داشت و از این طریق از ترجمه های تكراری و غیرضروری و آثار دسته چندم خودداری خواهدشد.
      در مجموع این مركز سه هدف اساسی را دنبال می كند: اول: ترجمه و ویراستاری اثر (یعنی خدمات ترجمه)، دوم: تحقیق در ترجمه، سوم: آموزش های كوتاه مدت ترجمه تخصصی.

      آیا این مركز این دغدغه را هم دارد كه آثار برجسته فارسی از جمله كتاب های برگزیده سال جمهوری اسلامی و... را به زبان های دیگر ترجمه كند؟


      بله، این مورد هم در سیاستگذاری های ما در نظر گرفته شده است. البته بستگی به این امر هم دارد كه مراكز مختلف تا چه حد این كتاب ها را به «مركز پژوهش های ترجمه» سفارش دهند. مثلاً ارشاد به این مركز سفارش دهد كه ۲۰ عنوان كتاب برگزیده سال به چهار یا پنج زبان در این مركز ترجمه شود. بودجه این كار از سوی وزارت ارشاد تأمین شود، نیروی متخصص و كار هدفمند و دقیق و صحیح از جانب این مركز انجام خواهد شد.

      «سیاست ایجاد نیاز» یكی از استراتژی هایی است كه غرب برای انتقال فرهنگ خود به دیگر كشورها به كار می گیرد. و این امر را با بسترسازی تبلیغاتی پیش می برد. ما چرا این احساس نیاز را در بیرون از مرزها برای فرهنگ و علم خود ایجاد نمی كنیم. یكی از راه ها همین ترجمه علم و دانش و هنر خود به زبان آنان است. وقتی این آشنایی صورت گیرد نیاز را هم در پی خواهد داشت. آیا در این زمینه تاكنون ضعیف عمل نكرده ایم؟

      نكته ای كه اشاره كردید، درست است. گاهی ما این نیاز را در خارج از كشور تولید نمی كنیم و قبول دارم كه در این زمینه كوتاهی می شود. با یك برنامه ریزی هدفمند «مركز پژوهش های ترجمه» می تواند این كمبود را جبران كند. البته ناگفته نماند كه در برخی از موضوع ها مثل موضوع های دینی- مذهبی این نیاز وجود دارد و ما هم متقابلاً در عرضه كارها كوتاهی نكرده ایم. در چند ماه گذشته، ستاد انقلاب فرهنگی با حمایت های وزارت ارشاد طرح «حمایت از ترجمه در خارج» را تصویب كرد و مركزی هم مسئول اجرایی شدن این طرح شد. اتفاقاً این نیاز در شرایط ما بیش از هر زمان دیگری است. اكنون ما نوع فكری را به دنیا القا می كنیم كه همین امر باعث می شود در دیگران این حس نیاز برای شناخت فكر و فرهنگ ما ایجاد شود. الگوی حكومتی ای را ارائه كرده ایم كه جهان خواهان شناخت آن است. همه اینها در خارج ایجاد اشتیاق و نیاز می كند و ما هم باید از طریق ترجمه پاسخگوی این اشتیاق ها باشیم. هرچند كه كارهایی انجام شده اما متمركز نبوده است. به همین دلیل الآن شما احساس می كنید در عرضه فكر و فرهنگ خودمان چندان قوی عمل نكرده ایم.

      ما مشكل مترجم تخصصی نداریم؟ یعنی دانشجویان مترجمی ما در طی تحصیلات آكادمیك خود قابلیت ترجمه تخصصی را پیدا می كنند؟

      البته سال ها بود كه سیستم آموزش مترجم در ایران دچار نقص بود و دانشجویان مترجمی اغلب ترجمه ادبیات خارجی را می آموختند و كسی صحبت از ترجمه مهندسی، ترجمه فلسفی، ترجمه مذهبی و... نمی كرد. بنابراین اكثر مترجمان بر طبق علایق و ممارست خودشان به مهارت ترجمه تخصصی دست می یافتند. اما اكنون آموزش ترجمه در دانشگاه ها متحول شده و آموزش ترجمه تخصصی نیز كم كم جزو دروس آموزشی قرار می گیرند. هرچند كه «مركز پژوهش های ترجمه» اساساً برای پرورش مترجمان تخصصی پی ریزی شده است.
      از این نكته هم نباید غافل شد كه اگر مترجمان درآمد مناسبی داشته باشند قطعاً به سمت تخصصی تر شدن هدایت می شوند. اما اگر مترجمی نتواند از این راه تأمین مالی شود، ممكن است با نخستین پیشنهاد در هر حیطه ای دست به ترجمه بزند كه این مترجم را از تخصصی شدن دور نگه می دارد.


      لیدا فخری
      منبع: روزنامه ایران
      گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
      اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


      Webitsa.com
      Linkedin Profile

      نظر


      • #4
        تماس فرهنگی و توجه به ذائقه مخاطب، دو قطب اصلی ترجمه

        گفت و گو با دكتر حسین ملانظر، مدیر گروه مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر مركز پژوهش های ترجمه ایران درباره تفاوت های ترجمه ها، ترجمه در ژانرهای مختلف و نیاز جامعه به اشكال گوناگون ترجمه در زمان های مختلف.

        آغاز نهضت جدید ترجمه در ایران همزمان با تجدد ادبی و بازگشت گروه تحصیل كرده ها به وطن است. این ترجمه ها همراه با اقتباس هایی آغاز می شود كه بیشتر در جهت ایرانی كردن آن آثار است تا انتقال مفاهیم. به عقیده شما این شروع ناموفق چه تأثیری در شكل گیری و خط سیر ترجمه در ایران داشته است؟

        ما در تقسیم بندی خود، رواج ترجمه در ایران را به دو دوره قبل و بعد از اسلام تقسیم می كنیم. قبل از اسلام در دوره ساسانیان و بعد از آن در دوره عباسیان نیز نمونه های متعددی وجود داشته است. پس از آن یک موج ترجمه از زبان عربی به زبان لاتین به وجود می آید و بعد در دوره معاصر هم یک نهضت ترجمه شكل می گیرد كه به آن اشاره كردید. در بررسی همه اینها، توجه به این نكته ضروری است كه این نهضت همیشه در زمانی به وجود آمده كه ملت یا كشوری به تبادل فرهنگی و سرمایه گذاری در این زمینه نیاز پیدا كرده است. به طور مثال در نهضت ترجمه دوره قاجار كه مورد سؤال شما است، شرایط فرهنگی و اجتماعی به گونه ای بود كه كشور نیاز شدیدی به تبادلات فرهنگ، ادب و هنر پیدا كرد و روشنفكران نسبت به آنچه در دیگر كشورها اتفاق می افتاد احساس عقب ماندگی كردند. پس صرف احساس نیاز و تمایل به پیشرفت، زمینه تماس با فرهنگ های دیگر و... ماهیت این حركت شد و سعی كردند خلئی را كه در جامعه وجود دارد پر كنند. اما اینكه آیا ترجمه در آن دوره نصفه نیمه بوده، اقتباسی بوده، اصلاً آیا برای رفع آن نیازی كه اشاره كردیم، كفایت می كرده یا خیر، بحثی جدا و بسیار طولانی است. آنچه مهم است این است كه با توجه به ملاحظات جامعه، روشنفكران یا كسانی كه سواد این كار را داشتند ترجیح دادند اقتباس را انتخاب كنند.

        امروز بسیاری از منتقدان بر این باورند كه این انتخاب و گزینه، بسیار درست بوده است. این ساده سازی به برقراری ارتباط بهتر و سریع تر مردم با آثار كمک مؤثری كرد. حتی برای این ارتباط موفق مترجم ها گاه شرح و تفسیر خود را هم ضمیمه كار می كردند. این را هم تأكید می كنم كه معلوم نیست عدم موفقیت، یا رشد كند و نیمه كاره ترجمه تماماً به علت اقتباس ها بوده باشد، ممكن است دلایل دیگری مثل كمبود امكانات چاپ و تكثیر، و هجوم محصولات فرهنگی وارداتی وجود داشته باشد. اصولاً ما در ایران همیشه نصفه نیمه به سمت غرب می رویم؛ نه خیلی به سمت آن می رویم و نه خیلی غرب زده هستیم. به همین دلیل نهضت ترجمه ما هنوز نصفه نیمه مانده است! گویا این دوره 150 ساله از تجدد و قاجار تاكنون به اتمام نرسیده و ما در زمینه علمی، فرهنگی و ادبی، هنوز داریم می رویم كه به غرب برسیم.

        در میان این احساس نیاز به تبادلات فرهنگی، چه اتفاقی می افتد كه نمایشنامه ها دیرتر از سایر گونه های ادبی و مكتوب وارد بازار ترجمه می شود؟
        بنا بر روایات موجود نخستین كتاب های ترجمه شده از زبان های اروپایی به فارسی، كتاب های درسی درباره علوم نظامی و دیگر علوم جهت استفاده دانشجویان دارالفنون و دیگر مراكز آموزشی بوده، بعد از آن هم كتاب های تاریخی مورد توجه قرارمی گیرد، سپس رمان و بعد نمایشنامه.

        كاملاً درست است. من باز محور سخنم را بر احساس نیاز می گذارم. طی جنگ هایی كه ایران با روسیه داشت، عباس میرزا برای هدایت ارتش و رفع مشكلاتش نیاز به راهنمایی و اطلاع از تجربه دیگران داشت، بنابراین نیاز به ترجمه كتاب های نظامی باعث ترجمه این كتاب ها شد. پس از جنگ ،مثلاً كتاب های پزشكی و جغرافیا مورد توجه قرار گرفتند. پس نیازهای آنی جامعه و حامی ای كه برای این كار پول خرج می كرد جریان ساز شد. در دوره قاجار پادشاهان و شاهزادگان به كتاب های تاریخی علاقه مند شدند، تاریخ هم به تدریج پای رمان را به میان كشید. در زمانی كه دارالفنون تأسیس شد، در كنار واحدهای مختلف، دارالترجمه هم داشت (هنوز هم نام بسیاری از مراكز ترجمه «دارالترجمه» است). این دارالترجمه ها كنار خود «دارالمطبعه» یعنی چاپخانه هم داشتند. هم زمان با این جریان نشر روزنامه (وقایع اتفاقیه) نیز آغاز شد. حالا باز در دارالفنون تماشاخانه نیز به سبک غربی راه اندازی شد. اگرچه این تماشاخانه در ابتدا جایی برای تفنن شاه و خانواده اش بود اما به هر حال نیاز به نمایش بود. اولین ترجمه هایی هم كه در این تماشاخانه ها اجرا شد، ترجمه آثار كمدی مولیر بود كه باز بنا به نیاز جامعه و مخاطب صورت گرفت. یعنی جامعه آن موقع خواهان نمایش های طنز و درام های خانوادگی بود كه بار آموزشی و پند و اندرز هم داشت. حالا كمی به عقب تر و ترجمه رمان ها برگردیم. ترجمه رمان ها غالباً با ترجمه رمان های تاریخی بود. اینكه به طور مثال به دستور عباس میرزا رمان زندگی پطر كبیر ترجمه می شود، شاید می خواسته به پادشاه بفهماند كه دیگران در امور سیاست، دفاع یا جنگ چه ترفندهایی به كار می برند و رمز موفقیت و یا دلیل شكست هایشان چه بوده است؛ یا بعدتر انقلاب فرانسه و لشكركشی های ناپلئون كه بر روشنفكران ایرانی تأثیرات زیادی گذاشت، تا آنجا كه روشنفكران ما خود را انقلابی و ادامه دهنده راه انقلابیون فرانسه می دانستند.

        وفاداری به متن باید در چه حدی باشد؟

        وفاداری به متن در تعریف دشوار است، چون عقاید متعددی هست كه مثلاً آیا باید به كل متن وفادار بود یا به مفاهیم آن و یا به تك تك كلمات ...

        كدام صحیح است؟

        وفاداری به تک تک كلمات درست نیست. به كرات دیده شده كه خود نویسنده هم به مترجم اعتراض كرده كه تو فقط ادای من را در آوردی و با ابزاری كه داشتی اصلاً نتوانستی هدف و اندیشه من را منتقل كنی. ضمن آنكه ترجمه تک تک كلمات به فارسی (به طور مثال) در بسیاری موارد معانی عجیب و غریب به وجود می آورد.

        از دیگر پیامدهای منفی وفاداری به كلمات، فاصله از زبانی روان كه لازمه تئاتر است و نزدیک شدن به واژ ه های كتابی و سنگین است كه به ارتباط با تماشاگر لطمه زده است.

        بله دقیقاً. رواج یك زبان كتابی نامعلوم كه مدام باید سعی كنید ببینید منظورش چه بوده و تا بخواهید این مسئله را درك كنید اصل ماجرا و موضوع را از دست داده اید.

        با این حساب این اصل نقد كلاسیک كه واقع نگری و صداقت لازمه كار ادبی است امروزه به دلایل مختلف رنگ می بازد.

        صداقت با وفاداری بیش از حد همخوانی ندارد. اگر بخواهیم بیش از حد به اصول فرموله شده پایبند باشیم تئاتر و اجرایی كه شده و تأثیر آن كمرنگ می شود. فكر كنید برای یک كارگردان و گروه اجرایی چقدر بد است كه یک بیننده یا كل بیننده هایشان برای درك یك جمله سر در گم باشند و بعد آنها بخواهند به ناچار با توجیه های دیگر آن را رفع و رجوع كنند. من خاطره ای دارم كه هیچ وقت فراموش نمی كنم. در یك ارگان خارجی خبرنگاری گفته بود اینكه رزمندگان می روند به جبهه و می جنگند به دلیل كلید بهشتی است كه به آنها می دهند. بعد خبرنگار از مترجم پرسید آن چیست كه آن آقا توی جیبش گذاشت؟ مترجم گفت: مفاتیح الجنان و در جواب معنای آن هم گفت: كلیدهای بهشت. خلاصه تا 10 - 15 سال خبرنگارها راجع به كلیدهای بهشت می نوشتند! در تئاتر ما هم اصل قضیه كه درست ترجمه كردن است دارد فراموش می شود. ما كه به طور مستقیم دستی در تئاتر نداریم و گاهی به عنوان یك مخاطب به دیدن آن می رویم یا اخبار را پیگیری می كنیم، چندان تغییر و تحول خاصی در كارهای اجرایی نمی بینیم، حالا چه برسد به ترجمه ها. مثلاً چند سال قبل یكی از دانشجویان ما تصمیم گرفت پایان نامه اش را در مورد ترجمه تئاتر كار كند، اما در مراجعه به مراكزی مثل تالار وحدت یا تئاتر شهر اطلاعات جمع آوری شده ای راجع به متون ترجمه شده كه به روی صحنه رفته اند ندید. بنابراین هدف ما كه بررسی گرایش ها، ترجمه ها و اجراها در دوره های مختلف بود بی نتیجه ماند. یعنی هیچ وقت در این كشور، دلسوزی و احساس نیازی برای راه اندازی چنین آرشیوی و حل نقایص آن نبوده است.

        مسئله این است كه تمام این مشكلات در ترجمه از زبانهای دیگر به فارسی خلاصه نمی شود. ترجمه متن های ما از فارسی به دیگر زبانهای رایج هم گاه آنچنان كه باید، موفق نیست. البته عده ای معتقدند این
        به ویژگی های زبان فارسی برمی گردد كه بسیار دامنه لغات آن گسترده است و از طرف دیگر آنچه با عنوان دغدغه زبان برای نویسندگان ما وجود دارد، در برگرداندن به زبان های دیگر به خوبی انعكاس نمی یابد.

        گویا دانشگاه های ما در ترویج لفظ گرایی (ترجمه كلمه به كلمه) بیش از حد پافشاری كرده اند كه حالا اگر كسی كمی آن طرف تر از این چارچوب عمل كند، احساس گناه می كند. این مسائل هم مشكل زبان فارسی نیست، مشكل بیان ما در برگرداندن مطالب است. مشكل، مترجم ها هستند كه در ترجمه های خود به تفاوت سبک نگارش مؤلف ها توجه نمی كنند و در نهایت آنچه به دست یک خارجی می رسد فقط یک متن ترجمه شده از فلان مترجم است. مثلاً یك نفر 14 نمایشنامه از 14 نویسنده مختلف ترجمه كرده است ولی همه یک حال و هوا دارند.

        نتیجه می شود اینكه پس از این همه سال و حتی تجربه های موفقی كه شده است، شناخت آنها از ما هنوز حول و حوش هزار و یك شب و آثار مولانا می چرخد.


        من می گویم یک سری از این مسائل را خارج از دنیای ترجمه هم ببینیم. در بسیاری موارد آنها دوست دارند تصویری را كه می خواهند ببینند خودشان انتخاب كنند. یعنی دوست دارند كه این گونه ببینند، نه آنكه مشت نمونه خروار باشد.

        این را كه زبان فارسی پر از اصطلاح و ضرب المثل و اسطوره و افسانه هایی است كه خاص فرهنگ ما است و مابازای بیرونی برای ترجمه ندارد، چگونه می شود حل و فصل كرد؟

        آنچه مسلم است ما از آثار غربی زیاد ترجمه می كنیم و غربی ها به ندرت از آثار ما استفاده می كنند. نكته دوم این است كه از میان این همه آثار هم آنچه كه خودشان دلشان بخواهد ترجمه می كنند. پس این خودش یک مانع برای انتقال پیشرفت های فرهنگی ما است. از طرف دیگر تصویری كه غرب از ایران دارد در طی 300 سال گذشته ساخته شده است. آنها شرقی ها را آدم هایی اهل عرفان، صوفیگری و احساس و عاطفه می دانند و نمی خواهند درک كنند كه اینها دانشمند و فرهیخته هم دارند. باور كرده اند كه ما قدیمی و سنتی هستیم و اگر بگوییم ما تجدد خواه هم هستیم، شوخی تلقی می كنند. خود من یك بار به یك خارجی گفتم ما در كشورمان دموكراسی داریم: گفت: مگر آنجا دموكراسی كفر نیست؟! اما در مورد ضرب المثل هایی كه اشاره كردید ،باید بگویم كه درست است، زبان فارسی پر از ضرب المثل و تلمیح هایی است كه ترجمه آنها بسیار دشوار است؛ به ویژه آنهایی كه به ادبیات دوران های كهن تر ما مربوط می شود. اینها همه نكات فرهنگی است كه یک تاریخ طولانی همراه خود دارد كه نمی شود آن را در ترجمه منتقل كرد. اصولاً نباید انتظار داشت كه سمبل ها یا مفاهیم خاص و اسطوره ای و حتی تكیه كلام ها به راحتی به زبان دیگری منتقل شوند.

        در خاتمه ارزیابی شما از روند ترجمه در وضعیت فعلی چیست؟

        ترجمه های فعلی همه بستگی به این دارند كه توسط چه سازمانی، با چه اهدافی و برای چه نوع مصرف و مصرف كننده ای انجام شده باشد؛ آیا قرار است چاپ های متعدد داشته باشد یا خیر. ترجمه هایی كه در معرض آزمون و نقد و بررسی قرار دارند شانس بیشتری برای دیده شدن دارند و در نهایت مسائل اقتصادی هم نقش بسیار تعیین كننده و جریان سازی دارند.

        بهاره برهانی
        برگرفته از: آینه خیال - شماره 10
        گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
        اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


        Webitsa.com
        Linkedin Profile

        نظر

        صبر کنید ..
        X